فیلمهای مارول برای به تصویر کشیدن صحنههای غیر ممکن از طریق جلوههای ویژه، مانند به تصویر کشیدن نبردهای پیچیده میانکهکشانی تا نمایش شخصیتهای غیر انسانی مانند راکت راکون و گروت معروف هستند. با این حال، یکی از چشمگیرترین کاربردهای کارهای گرافیکی، روند جوانسازی بازیگران در فیلمها است.
با وجود جدول زمانی پیچیده دنیای سینمایی مارول، بیشتر مواقع شاهد تعداد زیادی صحنه فلشبک هستیم. به جای استفاده از بازیگران جدید، ستارههای اصلی میتوانند با جادوی تکنولوژی به گذشته برگردند تا شخصیتهای خود را در سنین پایینتر به تصویر بکشند. البته برخی از این موارد، بهتر و قانعکنندهتر از موارد دیگر هستند.
اولین بار در مارول، از این فناوری برای شخصیت هنک پیم در فیلم مرد مورچهای استفاده شد. این فیلم، قدم جسورانهای به جلو برداشت تا چگونگی عملکرد این فناوری را بررسی کند. سکانس مورد نظر، اولین سکانس این فیلم است که بسیار سرگرمکننده بود و بازیگر این سکانس، مایکل داگلاس است که تصویر او در اواخر دهه ۸۰ میلادی به خوبی نشان داده شده است.
اگر این تلاش مانند نمایش پاتریک استوارت در فیلم مردان ایکس: آخرین مقاومت، شکست خورده بود، احتمالا آخرین باری بود که در مارول استفاده میشد. خوشبختانه تصویر مایکل داگلاس جوان برای مخاطبان قانعکننده بود، زیرا خاطرات کارهای گذشته داگلاس را در فیلمهایی مانند وال استریت و جذابیت مرگبار، تداعی میکند.
وقتی تونی استارک در فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی از تکنولوژی برف در یک آزمایش استفاده میکند، خاطرهای از آخرین باری که پدر و مادرش را زنده دیده، به یاد میآورد. این سکانس، تونی استارک جوان را در اوایل دهه ۹۰ میلادی به عنوان یک دانشجوی سرسخت و دردسرساز نشان میدهد.
تبدیل یک مرد میانسال به جوانی با چهره سرحال، بسیار دشوار است و فیلم نسبتا خوب این کار را انجام میدهد اما تنها مشکل این است که وقتی او صحبت میکند، به نظر میرسد یک مرد ۵۰ ساله است تا یک دانشجوی جوان.
فیلم مرد مورچهای و زنبورک، نشان میدهد قبل از اینکه بیل فاستر (لارنس فیشبرن) و هنک پیم به مشکل بخورند، با یکدیگر همکار هستند. در یک صحنه فلشبک که بیل جوان در آن حضور دارد، مخاطبان دلیل مشکل این دو را متوجه میشوند.
در صورت صحبت کردن شخصیتهای جوان مانند تونی در جنگ داخلی، قبول و باور شخصیت، به دلیل عدم تطابق صدا دشوار است. نکته مثبت این است که بیل جوان در این سکانس، کمصحبت است و کوتاه نمایش داده میشود و مانند تونی استارک جوان، شخصیتی با دیالوگ زیاد نیست.
گاهی اوقات، کیفیت اثر کاهش پیری، آنقدر نیست که به نظر برسد در وهله اول، کارهای گرافیکی لازم باشد. سکانس اولیه فیلم بیوه سیاه، دیوید هاربر و ریچل وایس را نشان میدهد که به نظر میرسد پیر شدهاند اما تکنولوژی، آن اثر شگفتانگیز را ندارد.
به ویژه به نظر نمیرسد که هاربر با ۲۱ سال تفاوت سن از اولین و آخرین حضورش در فیلم، خیلی متفاوت باشد. مطمئنا هاربر در این صحنه فلشبک از آنچه در اواخر فیلم دیده میشود جوانتر به نظر میرسد اما تاثیر کارهای گرافیکی به قدری کم است که به سختی مشخص است.
به نظر میرسد عوامل فیلم مرد مورچهای به تکنیک کاهش پیری علاقهمند هستند، زیرا در تعداد زیادی از شخصیتهای این اثر به کار رفته است. جانت پیم اگرچه در فیلم اول ظاهر نشد اما نقش عمدهای در دنباله داستان دارد. مرد مورچهای و زنبورک با یک فلشبک از جانت جوان شروع میشود، قبل از اینکه او برای دههها در قلمرو کوانتوم ناپدید شود.
میشل فایفر نیز مانند مایکل داگلاس بازیگری است که مخاطبان او را از فیلمهای گذشته مانند رابطههای خطرناک و بازگشت بتمن به خاطر دارند. در نتیجه، دیدن شخصیت کم سن و سال او در این فیلم جالب است، زیرا دقیقا شبیه خود او در گذشته است و خاطرات را یادآوری میکند.
ریچل وایس دیگر بازیگر جوانشده است که در اولین سکانس بیوه سیاه ظاهر میشود. یک بار دیگر، اثر تکنولوژی آنقدر نیست که یک کار قابل قبول باشد و شاید نیازی به انجام آن نبود.
نسخه جوان وایس تقریبا مشابه نسخه امروزی اوست. او از آن دست بازیگرانی است که به نظر نمیرسد پیر شود. در نتیجه، روند پیریزدایی او، فقط کمی طراوت و درخشندگی حواسپرتکننده به او اضافه کرده است، بدون اینکه واقعا تفاوت زیادی ایجاد کند.
این سوال که پدر پیتر کویل کیست، بلافاصله در نگهبانان کهکشان ۲ پاسخ داده میشود. در یک صحنه فلشبک، مردیت کویل جوان نشان داده میشود که لحظهای عاشقانه را روی زمین با یک فرد مرموز (اگو) با بازی کرت راسل تجربه میکند.
نبودن ریش روی صورت اگو تا حدود زیادی به پیر شدن او کمک میکند و تکنولوژی گرافیکی تاثیر این مورد را با دقت بالایی چند برابر مینماید. او در این سکانس، همان کرت راسلی شده که تماشاگران در فیلمهای فرار از نیویورک و مشکل بزرگ در چین کوچک عاشقش شدند.
تصاویر دهه ۹۰ میلادی در فیلم کاپیتان مارول، اشاراتی سرگرمکننده به آن دوران دارد و همچنین این فرصت را فراهم میکند تا با نسخههای جوان چندین شخصیت مارول آشنا شویم. برخی از آنها بسیار خوب جوان شدهاند اما کاهش سن فیل کولسن (کلارک گرگ) یک اقدام اشتباه بود.
هر چقدر که دیدن بازی کولسن در فیلمهای مارول زیبا است اما دیدن او با موهایش، منزجرکننده به نظر میرسد. چهره وی با تکنولوژی گرافیکی به طرز خوبی جوانتر به نظر میرسد اما موی او، این باور را که این نسخه جوانتر شخصیت اوست، از بین میبرد. او در واقع همان کولسن سریال ماموران شیلد است که مخاطبان میشناسند و فقط یک تکه مو روی سرش گذاشته شده است.
در حالی که تکنولوژی گرافیکی برای کلارک جوان، خیلی موفقیتآمیز نبود اما برای نشان دادن ساموئل ال جکسون به عنوان نیک فیوری کم سن و سرسخت به کار آمد.
برخلاف سایر موارد که از جوانسازی برای سکانسهای کوتاه استفاده میشود اما نیک فیوری جوان نقش بزرگی در این فیلم به عنوان شریک اصلی کارول در سرنگونی کری بازی میکند. خوشبختانه جکسون دهها سال جوانتر به نظر میرسد و نکته جالب اینجاست که در این فیلم بر روی چشم خود چشمبند نمیبندد، چرا که جوان است.
حضور کوتاه استن لی همیشه نکتهای برجسته در فیلمهای مارول بوده است. با مرگ او در سال ۲۰۱۸، حضور لی در فیلم انتقامجویان: بازی پایانی، آخرین باری است که او در یک فیلم مارول ظاهر میشود.
استیو راجرز و تونی استارک به سال ۱۹۷۰ سفر میکنند و لی جوان در حالی دیده میشود که با ماشین اسپرت خود در حال رانندگی است. این صحنه، بزرگترین شکاف سنی است که مارول سعی کرده با تکنولوژی گرافیکی، برطرف کند. اگرچه وحشتناک نیست اما چنین تغییر شدیدی در ظاهر، به نظر، درست نمیرسد. مخاطبان، استن لی را به عنوان یک جوان نمیشناسند یا به یاد نمیآورند. آنها فقط به عنوان سخنگوی بزرگ و مورد احترام مارول، با او آشنا هستند.
منبع: Screenrant