داستان چهار حیوان اهل باغ وحش که تمام زندگی خود را درون قفس و به دور از حیات وحش گذراندهاند، اما دست روزگار و کارهای خودشان، کاری میکند که آنها از باغ وحش به حیات وحش واقعی نقل مکان کنند. انیمیشن ماداگاسکار جزو آن دسته از انیمیشنهایی محسوب میشود که بسیاری از ما در دوران کودکی عاشقش بودیم و حسابی از ماجراجویی چهار شخصیت اصلی آن لذت بردیم.
اگر حیوانهایی که تمام عمرشان را در باغ وحش و در ناز و نعمت گذرانده باشند، تاب و توانایی زندگی در حیات وحش واقعی را دارند؟ آیا آنها میتوانند از پس چالشهایی که یک زندگی بیرحم در مقابلشان قرار میدهد برآیند؟ انیمیشن ماداگاسکار که در سال ۲۰۰۵ توسط شرکت دریمورکس ساخته شد، داستانش را بر بنای این ایده ساخت و یک ماجراجویی خاطرهانگیز و بامزه را به وجود آورد. نتیجه؟ آغاز یک فرنچایز انیمیشنی بزرگ که در طی چند نسخه حسابی فروخت و علاوه بر پر کردن جیبهای شرکت سازنده، دل مخاطبین را هم ربود.
نکته قابل توجهی که در مورد انیمیشن Madagascar وجود دارد این است که در زمان اکران ابتدایی، منتقدها نمرات خوبی به آن ندادند. از نظر منتقدین، داستان این انیمیشن زیاد درگیر کننده نبود و طبع طنزپردازی آن نمیتوانست بیننده را به خنده بیندازد. ولی خب فروش در گیشه رابطه مستقیمی با نظر ضد و نقیض منتقدها نداشت؛ چرا که اثر مورد بحث توانست با بودجه ۷۵ میلیون دلاری، بیش از ۵۵۶.۶ میلیون دلار بفروشد و یک موفقیت تجاری باشد. علاوه بر این، انیمیشن ماداگاسکار یک فرنچایز بزرگ را به وجود آورد که دو دنباله، یک اسپین-آف، چندین فیلم کوتاه، سریالهای تلویزیونی و چند بازی ویدیویی را به همراه داشت.
اما انیمیشن ماداگاسکار روایتگر چه داستانی بود که تا این حد در دوران کودکی بسیاری از ما ماندگار شد؟ داستان در مورد چهار حیوان است که در باغ وحشِ پارک مرکزی نیویورک زندگی میکنند. در رأس این شخصیتها، الکس قرار دارد؛ یک شیر نر و جوان که جاذبه اصلی باغ وحش بوده و او را «پادشاه نیویورک» صدا میزنند. منتها او سه دوست نزدیک و صمیمی دارد که مارتی (گورخر)، ملمن (زرافه) و گلوریا (اسب آبی) نام دارند. مارتی که از سایرین به الکس نزدیکتر است، آرزو دارد یک روز از باغ وحش خارج شود تا بتواند مانند همنوعهای خود، در حیات وحش به زندگی بپردازد.
در روز تولد مارتی، سه نفر دیگر سعی دارند او را خوشحال کنند، اما مارتی که از زندگی در باغ وحش خسته شده، توسط چیزهای کوچک خوشحال نمیشود. اما در دل ناامیدی، مارتی میفهمد که چهار تن از پنگوئنهای باغ وحش سعی دارند از آنجا فرار کرده و به سوی قطب بروند. گورخر بیچاره هم که دیگر نمیتواند وضعیت فعلی را تحمل کند، تصمیم میگیرد به همراه پنگوئنها از باغ وحش فرار کرده و به طبیعت وحشی برسد. الکس، ملمن و گلوریا که متوجه غیبت دوست خود میشوند، تصمیم میگیرند به سراغ او بروند و از اصل قضیه سر در بیاورند.
منتها در حین فرار، یکی از سربازهای ارتش جلوی آنها را میگیرد و به سدی در مسیرشان تبدیل میشود. در همین شرایط، مدافعین حقوق حیوانات که از قضیه بو بردهاند، به باغ وحش فشار میآورند. باغ وحش هم که چاره دیگری نمیبیند، تصمیم میگیرد حیوانات فراری را با استفاده از کشتی به حیات وحش کنیا بفرستد. در راه سفر به سوی کنیا، پنگوئنها از قفس خود فرار کرده و کنترل کشتی را به دست میگیرند تا به سمت قطب بروند. در همین فرآیند، جعبههای حامل الکس و دوستانش از کشتی به دریا میافتد تا آنها سر از یک مقصد نامشخص در بیاورند.
هنگامی که آنها به ساحل میرسند، متوجه میشوند که سر از جزیرهای به اسم ماداگاسکار در آوردهاند؛ جزیرهای در اقیانوس هند که اسم انیمیشن هم از آن ریشه گرفته است. در این جزیره زیبا و بکر، لمورها (نوعی حیوان پستاندار) زندگی میکنند که که رهبری آنها بر عهده شخصیتی به اسم شاه جولین سیزدهم قرار دارد. در همین شرایط لمورها مورد حمله حیواناتی وحشی با اسم فوسا قرار میگیرند که پس از مشاهده ظاهر ترسناک الکس، حسابی جا میخورند و پا به فرار میگذارند. این موضوع باعث میشود الکس در نزد شاه جولین و سایر لمورها محبوب شود.
اما برخلاف مارتی که از خانه جدید خود خوشحال است، الکس اصلا حس خوبی ندارد و دلش برای خانه خود در باغ وحش تنگ شده. او تصمیم میگیرد راهی برای نجات خود پیدا کند، ولی تمام تلاشهای وی بیفایده است. برخلاف الکس، گلوریا و ملمن هم از زندگی جدید خود راضی هستند و دوست دارند در جزیره ماداگاسکار بمانند. اما اوضاع الکس به مرور خطرناکتر هم میشود. از آنجایی که دیگر خبری از استیکهای گوشت آماده باغ وحش نیست، گرسنگی بر او غلبه کرده تا غرایز وحشیاش به تدریج خودنمایی کنند. هر چه باشد الکس یک شیر گوشتخوار است که بدون آن نمیتواند به زندگی ادامه دهد.
شیمیِ رابطهای که بین چهار شخصیت اصلی به وجود میآید، بینظیر است
از این نقطه به بعد اختلافهای بیشتری بین چهار شخصیت اصلی به وجود میآید و تفاوت سلیقه آنها، تضادهای جالبی را به وجود میآورد. از طرفی دیگر، الکس هم در یک دو راهی بد قرار میگیرد: یا باید با خوردن دوستانش خود را سیر کند یا گرسنه بماند و به استقبال مرگ برود. این چالشها در کنار هم تنش خاصی به داستان انیمیشن ماداگاسکار میدهند که باعث میشوند در حین تماشای آن، حسابی از روند داستانگویی لذت ببریم.
حضور گروهی از بازیگران شناختهشده هالیوود در بخش صداپیشگی، نقش مهمی در شکلگیری هویت شخصیتهای ماداگاسکار ایفا میکند. بن استیلر با اجرای پرجنبوجوش خود الکسِ شیر را به چهرهای کاریزماتیک و در عین حال آسیبپذیر بدل میسازد و کریس راک با لحن سریع و کمدی خاصش، روحیه ماجراجویانه مارتی گورخر را برجسته میکند. این دو اجرا، بهویژه در لحظات بداههپردازی، پایه اصلی لحن طنزآمیز و ریتم تند فیلم را شکل میدهند.
در کنار آنها، دیوید شومر با لحنی مردد و عصبی، ملمنِ زرافه را به نمونهای کمنظیر از کاراکترهای هیپوکندری تبدیل کرده و جیدا پینکت اسمیت با صدایی گرم، نقش گلوریا را به نقطه تعادل گروه بدل میکند. حضور ساشا بارون کوهن در نقش شاه جولین نیز لایهای تازه از کمدی اغراقآمیز به فیلم میافزاید. ترکیب این صداپیشهها سبب شد ماداگاسکار از نظر شخصیتپردازی صوتی، استانداردی متمایز از دیگر انیمیشنهای زمان خود ارائه دهد.
تیم سازندگان انیمیشن مورد بحث برای خلق هویت بصری فیلم، به طور جدی از مستندهای مطرح حیات وحش الهام گرفتهاند؛ رویکردی که به آنان امکان داد ترکیبی از واقعگرایی طبیعی و اغراق کارتونی ارائه کنند. انیماتورها پیش از آغاز مراحل اصلی تولید، ساعتها از مستندهای BBC و National Geographic را بررسی کردند تا الگوهای حرکتی واقعی حیوانات، فرم بدن، واکنشهای رفتاری و حتی نحوه تعامل آنها با محیط پیرامون را با دقت ثبت کنند. این مطالعات سبب شد طراحی شخصیتها هرچند ظاهری هنری و هندسی داشته باشد، اما ریشههای طبیعی خود را حفظ کند و برای مخاطب قابل باور باقی بماند.
الکس و مارتی به عنوان بهترین دوستهای یکدیگر، زیاد بحث و جدل میکنند
این الهامگیری تنها به طراحی حیوانات محدود نماند و در ساخت فضای بصری جزیره ماداگاسکار نیز به وضوح دیده میشود. از رنگبندیهای اشباعشده تا پوشش گیاهی متنوع و نورپردازیهای گرم استوایی، همه با استناد به تصویرسازی مستندهای حیات وحش شکل گرفتهاند. نتیجه این رویکرد، خلق جهانی است که هم حس ماجراجویی و شگفتی را تقویت میکند و هم در عین فانتزی بودن، پیوند خود را با واقعیت حفظ کرده است؛ رویکردی که باعث میشود عاشق محیطپردازی Madagascar شویم.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Madagascar.fandom

![]()
source