اریک شویتسگبل، استاد فلسفه در دانشگاه کالیفرنیا، میگوید چون ما به دیدن تصاویر رنگی در فیلمها و رسانههای اجتماعی عادت کردهایم، گمان میکنیم خوابها هم باید رنگی باشند.
اما این تصور در گذشته متفاوت بود. تا دهه ۱۹۶۰، محققان معتقد بودند مردم بیشتر خوابهای سیاهوسفید میبینند. در پژوهشی در سال ۱۹۴۲ با شرکت ۲۷۷ دانشجو، بیش از ۷۰ درصد گفته بودند بهندرت رنگ میبینند.
حدود ۶۰ سال بعد، شویتسگبل همان پرسش را از ۱۲۴ دانشجوی دیگر پرسید و نتیجه کاملا تغییر کرده بود: کمتر از ۲۰ درصد گفته بودند بهندرت رنگ میبینند. پژوهشهای دیگر نیز نشان دادند افرادی که پیش از ظهور تلویزیون رنگی به دنیا آمدهاند، بیشتر خوابهای تکرنگ میبینند. این موضوع بیانگر تاثیر رسانهها بر نحوه تفسیر و یادآوری خوابها است.
با این حال، رسانه تنها عامل نیست. میزان دقت در یادآوری خواب نقشی اساسی دارد. مایکل شردل، رئیس آزمایشگاه خواب «موسسه سلامت روان» در آلمان، میگوید کیفیت حافظه فرد تعیینکننده است. رنگها نیز اگر عادی باشند بهسختی به یاد میمانند؛ برای مثال، موز زرد در خواب تاثیر خاصی نمیگذارد، اما موز صورتی درخشان بهراحتی در ذهن میماند. علاوه بر این، اگر رنگی در زندگی واقعی برای فرد معنای خاصی داشته باشد، احتمال یادآوری آن بیشتر است.
شویتسگبل معتقد است پرسش درباره رنگی یا سیاهوسفید بودن خوابها از اساس نادرست است؛ زیرا ممکن است تصاویر ذهنی در خواب نه رنگی و نه سیاهوسفید، بلکه مبهم و نامشخص باشند. آنچه پس از بیداری به خاطر میآوریم ممکن است ترکیبی از حافظه و فرضیات ذهنی باشد، نه بازتاب دقیق تجربه واقعی در خواب. او میگوید شاید خوابها برخلاف تصور ما کمتر شبیه تجربهای تصویری و فیلمگونه باشند و در واقع این مصرف رسانهای ما است که بر نحوه یادآوری خوابها اثر میگذارد.
او افزود: «بسیاری از افراد واقعا نمیتوانند درک کنند که تجربه خواب چگونه میتواند نه رنگی باشد و نه سیاه و سفید.»
source