روزنامه ستاره صبح درباره چالش های بین ایران و آمریکا مصاحبه ای با غلامعلی رجایی انجام داده است. اظهارات فعال سیاسی اصلاح طلب را در ادامه می خوانید:

 به نظر نمی‌رسد گفت و گو میان ایران و آمریکا بدون حل و فصل اختلافات در حوزه موشکی و مسائل منطقه‌ای نتیجه‌ای داشته باشد. آمریکا مدت‌ها است بر سر این مسائل کلید کرده و گمان نمی‌کنم در این موقعیت از اصرارش دست بردارد.

بعد از اتفاقاتی که در منطقه رخ داده و به ویژه بعد از صلح حماس موضوع محور مقاومت جای بحث ندارد. از نیروهای مقاومت در منطقه تنها یمن باقی مانده که اگرچه آمریکا نمی‌تواند نسبت میان تحرکات یمن و ایران را اثبات کند، اما آمریکا موضوع تضعیف و از میان برداشتن محور مقاومت در منطقه را جدی گرفته است.

 در لزوم مذاکره شکی نیست هر دو کشور نیازمند مذاکره هستند جنگ برای هیچ کدام سودی ندارد. آمریکا با آن همه اقتدار نظامی و با وجود پایگاه‌هایی که در منطقه دارد از حمله گسترده به ایران پرهیز کرد و دیدیم که در چه حدی عمل کردند. جنگ برای ایران هم آورده‌ای نخواهد داشت.

باید نقش میانجی‌های مذاکره پر رنگ شود و هر چه زودتر گفت و گو ها احیا شوند. در این دور حتی عربستان هم می‌تواند میزبان گفت و گو های ایران و آمریکا باشد. به عقیده من اگر مرحوم هاشمی رفسنجانی در قید حیات بودند و در این زمینه مسئولیتی داشتند، حتماً از ظرفیت عربستان و نیازی که به صلح و ثبات در منطقه دارد به نفع ایران استفاده می‌کردند.

ایران در برابر خواسته‌های آمریکا تسلیم نخواهد شد. جنگ ۱۲ روزه این روحیه را به آمریکایی‌ها نشان داد از این رو اصرار و پافشاری ترامپ بر خواسته‌های حداکثری آمریکا بی نتیجه می‌ماند. هر دو طرف باید انعطاف نشان بدهند.

ترامپ انگیزه‌هایی مثل شو، تبلیغات و نامزدی جایزه صلح نوبل داشت و کارهایی برای این اهدافش انجام داد. جنگ ۱۲ روزه، آتش بس غزه، آزادی گروگان‌ها و… برگ‌های برنده‌ای برای ترامپ بود. اما در مورد ایران باید منطقی پیش بروند، چون جمهوری اسلامی اجازه نمی‌دهد ترامپ به عنوان ابزاری تبلیغاتی از مسائل و موضوع فی مابین استفاده کند.

ترامپ حتی در بازگشت از سفر منطقه‌ای خود در مصاحبه‌های اولیه لگدی به نتانیاهو زد و گفت: «طی دو سال چه کار کرده‌اید؟ نتوانستید حماس را نابود کنید!»مشخص است واقعیت‌ها و آنچه پشت پرده رد و بدل می‌شود، متفاوت از شو هایی است که رییس جمهور آمریکا در برابر افکار عمومی برگزار می‌کند.

طبیعی است که بعد از آتش بس غزه و پایان ماجرای حماس، آمریکا به سمت ایران خواهد آمد. باید دید پیشنهادها چیست؟ و چطور مطرح می‌شود؟ تیم مذاکره کننده دولت چهاردهم، تیم دیپلماتیک متفاوتی است و آمریکا فرصت گفت و گو با ایران را داشت، ولی در نیویورک این فرصت را سوزاند.

 از نظر تاریخی و طی چهار دهه گذشته ایران و آمریکا هرگز چنین مواجهه‌ای نداشتند. حتی ماجرای تصرف سفارت آمریکا و تنشی که در آن دوره ایجاد شد، شباهتی با وضعیت این روزها نداشت. اگرچه در آن ماجرا آمریکا در طبس نیرو پیاده کرد، ولی موفق نشدند.

 در ماه‌های اخیر توافق میان ایران و آمریکا کاملاً نزدیک و در عین حال بسیار دور بود. دو کشور در عین اینکه با هم گفت و گو داشتند، از هم دور می‌شدند! در حین مذاکره حملات اسرائیل آغاز شد و جنگ شروع شد! مذاکرات ایران و آمریکا در دوره اخیر ماجرای عجیبی بود!

 از ابتدا نباید روی شکل مذاکرات بحث می‌کردیم. ایران در گفت وگوی مستقیم چیزی از دست نمی‌داد. بر اساس شنیده‌ها رییس جمهور مجوز مذاکرات مستقیم را از رهبری گرفته و اگر چه دیر اما بالاخره به این واقع بینی تن داده‌ایم و به احتمال زیاد گفت و گو های بعدی ایران و آمریکا به صورت مستقیم و رودررو خواهد بود. اما بخشی از واقع بینی این است که بعد از ۱۲ روز جنگ که زمین و آسمان ایران در اختیار اسرائیل و آمریکا بود، طبیعی است که طرف مقابل انتظار دارد ایران از موضع ضعف در مذاکرات حاضر شود و امتیازات بیشتری بدهد.

 ایران نمی‌خواهد وارد قمار شود. دیپلمات‌های آمریکایی به خوبی می‌دانند که ایران با کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس یا دولت‌های ضعیف منطقه فرق دارد و با سخت شدن شرایط هم تن به سازش نخواهد داد. ضمن اینکه ایران به مورد عراق و لیبی به چشم تجربه نگاه می‌کند و به هر قیمتی به مصالحه با آمریکایی‌ها تن نخواهد داد. ایران هیچ گاه به هیچ کشوری در دنیا حمله نکرده و این افتخار و امتیاز بزرگی برای مذاکره کننده ایرانی است.

source

توسط techkhabari.ir