حسام آرمندهی، بنیانگذار «دیوار»، و مجید حسینینژاد، بنیانگذار «علیبابا»، در گفتگویی با رسانه «آزاد» درباره اوجگیری و افول اکوسیستم استارتاپی ایران طی دو دهه گذشته صحبت کردند. آنها معتقدند که این جریان نوآور، که با تلاش و استعداد جوانان مستقل شکل گرفت، توسط منافع اقتصادی و فشارهای امنیتی هدفمند تضعیف شد. با این حال، هر دو بر «امید فعالانه» برای نسل جدید تأکید کردند.
دهه طلایی؛ رشد در غیاب نظارت
مجید حسینینژاد، دلیل رشد سریع اکوسیستم در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ را «چیزی نبود» میداند. به گفته او، در آن زمان حوزه استارتاپی کوچک بود و حاکمیت توجهی به آن نداشت. این خلا، فرصت بینظیری برای جوانان آرمانگرا فراهم کرد تا بدون درگیر شدن با بوروکراسی و موانع ساختاری، کسبوکارهای نوآورانهای راهاندازی کنند.
استارتاپها که از رانتهای دولتی بهرهمند نبودند، با نوآوری و منابع انسانی توانمند، خدمات با کیفیت به مردم ارائه کردند و شور و هیجانی در میان جوانان برای خلق ثروت و توسعه کشور ایجاد شد. این دوران تجربهای ارزشمند برای بنیانگذاران، کارکنان و جامعه بود.
ورود نهادهای ناظر و کلیدواژه «نفوذ»
نقطه عطف داستان از سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴ رخ داد. با بلوغ کسبوکارها، نهادهای مختلف متوجه جذابیت اقتصادی این حوزه شدند. حسام آرمندهی معتقد است حساسیت بالا به دلیل «استقلال» این بازار بود و رقابتها و حسادتهای مالی باعث شد روایتهای ایدئولوژیک و سیاسی علیه بازیگران مستقل شکل گیرد.
به عنوان مثال، بازی «کلش آو کلنز» که دیوار نمایندگی آن را در ایران داشت، بهانهای برای حمله به استقلال شرکتها و حذف رقبا شد. حسینینژاد این دوره را شروع «شبنامهها» و امنیتی شدن فضا توصیف کرد که با کلیدواژه «نفوذ» همراه بود.
ترور شخصیت و قطع شریانهای مالی
یکی از بخشهای تکاندهنده گفتگو، تمرکز بر «ترور شخصیت» بود. حسینینژاد به طور مشخص به «سعید رحمانی»، بنیانگذار «سرآوا»، اشاره کرد و گفت: «پیچیدهترین ترور، تروری است که با سعید رحمانی کردند؛ هم خودش را حذف کردند، هم امید پشتش را.»
این نوع فشارها، شامل حمله به دفاتر، احضارهای مداوم و پروندهسازیها، با هدف ایجاد ارعاب و فرسودگی بنیانگذاران طراحی شده بود تا آنها مجبور به فروش کسبوکار با قیمت پایین یا ترک کامل اکوسیستم شوند.
پارادوکس تحریم: حفاظ یا قفس؟
تصور رایج آن است که استارتاپهای ایران محصول تحریم و فیلترینگ هستند، اما حسام آرمندهی با این دیدگاه مخالف است. به گفته او، مزیت اصلی ایران، نیروی انسانی متخصص و باانگیزه بود، نه محدودیتهای تحریمی. حسینینژاد نیز اشاره کرد که در سالهای ۹۱ تا ۹۳، اکوسیستم ایران از بسیاری کشورهای منطقه جلوتر بود و اگر فضا باز بود، میتوانست بازار منطقه را تسخیر کند.
تحریم و فضای بسته داخلی مانند «قفس» عمل کرد و جلوی رشد بینالمللی و ارزشگذاری واقعی شرکتها را گرفت، در حالی که پتانسیل بالای آنها هنوز پابرجاست.
امید فعالانه در ویرانهها
با وجود تصویر تاریک، پیام نهایی این دو کارآفرین ناامیدی نیست. آرمندهی میان «امید منفعلانه» و «امید فعالانه» تفاوت قائل شد و گفت: «برای موفق شدن باید از همین حالا شروع کرد.» حسینینژاد نیز با تأکید بر جسارت جوانان، آنها را الگویی الهامبخش برای نسل جدید دانست که میتوانند با عزمی راسخ آینده اکوسیستم را بسازند.
source