بیش از دو دهه از زمانی که دنیای جادوگری جی. کی. رولینگ برای اولین بار بر پردهٔ سینما جان گرفت، می‌گذرد. برای نسلی از مخاطبان، هری پاتر فقط یک داستان نیست؛ بخشی از خاطرات کودکی و بلوغ آن‌هاست. فیلم‌های سینمایی، با تمام موفقیت‌های انکارناپذیرشان، همواره با یک انتقاد بزرگ روبه‌رو بودند: آن‌ها برای جا دادن اقیانوسی از جزئیات در یک لیوان کوچک (محدودیت زمانی فیلم) مجبور به حذف بسیاری از شخصیت‌ها، داستان‌های فرعی و پیچیدگی‌های روایی کتاب‌ها شدند.

زمانی که شبکه HBO رسماً اعلام کرد که قصد دارد با بودجه‌ای کلان، یک اقتباس سریالی و وفادارانه از هفت کتاب هری پاتر بسازد، جامعهٔ طرفداران به دو دسته تقسیم شد: گروهی هیجان‌زده از فرصت دیدن یک نسخهٔ کامل و گروهی دیگر، بدبین و نگران از تکرار یک خاطرهٔ شیرین و خدشه‌دار شدن آن. اما اکنون، با انتشار اولین تصاویر غیررسمی از پشت صحنهٔ فیلم‌برداری، به نظر می‌رسد که نگرانی‌ها بی‌مورد بوده و سازندگان با یک تصمیم هوشمندانه، مسیر خود را پیدا کرده‌اند: بازگشت به دههٔ ۹۰ میلادی.

یک اقتباس وفادارانه، قولی که فیلم‌ها هرگز نتوانستند به آن عمل کنند

جادوی واقعی کتاب‌های هری پاتر، تنها در خط داستانی اصلی آن یعنی نبرد هری با ولدمورت خلاصه نمی‌شود؛ بلکه در تاروپود جزئیاتی نهفته است که دنیای جادوگری را باورپذیر، عمیق و زنده می‌کند. فیلم‌ها به ناچار بسیاری از این رشته‌ها را قطع کردند.

برای مثال، شخصیت پیوز (Peeves)، روح خبیث و هرج‌ومرج‌طلب هاگوارتز که نقشی کلیدی در ایجاد فضای مدرسه و برخی وقایع داشت، به‌طور کامل از فیلم‌ها حذف شد. داستان غم‌انگیز وینکی (Winky)، جن خانگی خانوادهٔ کراrouch و تأسیس «انجمن ترویج حقوق اجنهٔ خانگی» (S.P.E.W) توسط هرماینی گرنجر که بخش مهمی از رشد شخصیت او و نمایش بی‌عدالتی در دنیای جادوگری بود، هرگز به تصویر کشیده نشد.

علاوه بر این، پیشینهٔ خانوادهٔ گونت (Gaunt) و تاریخچهٔ کامل جان‌پیچ‌ها (Horcruxes)، پیچیدگی‌های شخصیت سیوروس اسنیپ که در کتاب‌ها لایه‌به‌لایه‌ آشکار می‌شود، و جزئیات کامل نبرد هاگوارتز که بسیار تاریک‌تر و تراژیک‌تر از نسخهٔ سینمایی آن است، همگی قربانی محدودیت‌های فیلم بلند شدند.

فرمت سریالی، با اختصاص یک فصل کامل به هر کتاب، این فرصت طلایی را فراهم می‌کند تا این حفره‌ها پر شوند. این یعنی روایتی آرام‌سوز و عمیق که به تمام شخصیت‌ها و داستان‌های فرعی اجازهٔ نفس کشیدن می‌دهد و همان تجربه‌ای را بازسازی می‌کند که خوانندگان کتاب‌ها با آن زندگی کرده‌اند.

ولدمورت به هری‌پاتر باز می‌گردد؟ + ویدیو تماشا کنید

تصاویر جدیدُ ماشین زمانی به مقصد سال ۱۹۹۱

اخیراً تصاویری از محل فیلم‌برداری سریال در انگلستان منتشر شده که صحنهٔ سفر خانوادهٔ دورسلی به باغ‌وحش در کتاب اول را نشان می‌دهد. این تصاویر، هرچند غیررسمی، اما گویاتر از صدها بیانیهٔ مطبوعاتی هستند. در این عکس‌ها، دنیل ریگبی در نقش عمو ورنون، بل پاولی در نقش خاله پتونیا و امسون کیتسون در نقش دادلی، کاملاً شبیه به شخصیت‌هایی هستند که از دههٔ نود بیرون پریده‌اند.

گرمکن‌های ورزشی با طرح‌های هندسی و رنگ‌های تند، پولوشرت‌های یقه‌دار که تا زیر چانه در شلوارهای فاق‌بلند فرو رفته‌اند، و مدل‌های موی حجیم و پوش‌داده‌شده، همگی فریاد می‌زنند: «به دههٔ نود خوش آمدید!» این تعهد به جزئیات نشان می‌دهد که سازندگان قصد ندارند داستان را به‌روزرسانی کنند. هری پاتر همچنان در سال ۱۹۹۱ نامهٔ خود را از هاگوارتز دریافت خواهد کرد و این، هوشمندانه‌ترین تصمیم ممکن بود.

قدرت نوستالژی دوگانه

این انتخاب، سریال هری پاتر را در موقعیتی منحصربه‌فرد قرار می‌دهد. این مجموعه دیگر تنها بر نوستالژی خود داستان تکیه نمی‌کند، بلکه از نوستالژی فرهنگی دههٔ ۹۰ نیز به‌عنوان یک اهرم قدرتمند بهره می‌برد.

سریال «چیزهای عجیب» (Stranger Things) نمونهٔ کاملی از این استراتژی است. آن سریال با بازآفرینی دقیق موسیقی، مد، تکنولوژی و حال‌وهوای دههٔ ۸۰، نه‌تنها مخاطبان آن نسل را به وجد آورد، بلکه جوانان امروزی را نیز با آن دهه آشنا و علاقه‌مند کرد. موفقیت آهنگ «Running Up That Hill» از کیت بوش، چهل سال پس از انتشارش، گواهی بر این مدعاست.

سریال هری پاتر نیز می‌تواند همین کار را برای دههٔ ۹۰ انجام دهد؛ دهه‌ای که با موسیقی «بریت‌پاپ» (گروه‌هایی مانند Oasis و Blur)، ظهور فرهنگ «دختر قدرت» (Girl Power) و دنیایی که هنوز توسط اینترنت و گوشی‌های هوشمند تسخیر نشده بود، تعریف می‌شود. این فضای خاص می‌تواند یک لایهٔ جذاب دیگر به داستان اضافه کند و تمایز بین دنیای منظم اما کسل‌کنندهٔ ماگل‌ها و دنیای پرآشوب و شگفت‌انگیز جادوگران را پررنگ‌تر سازد.

چرا مدرن‌سازی هری پاتر یک فاجعه بود؟

شاید برخی بگویند که به‌روزرسانی داستان و آوردن آن به دههٔ ۲۰۲۰ می‌توانست آن را برای مخاطب جدید ملموس‌تر کند. اما این کار، شالودهٔ داستان را ویران می‌کرد. دنیای هری پاتر بر پایهٔ راز و انزوا بنا شده است. «اساسنامهٔ بین‌المللی رازداری در دنیای جادوگری» چگونه می‌توانست در برابر دوربین‌های گوشی‌های هوشمند، شبکه‌های اجتماعی مانند تیک‌تاک و یوتیوب و پخش زنده دوام بیاورد؟

تصور کنید هرماینی به جای جستجو در کتابخانهٔ عظیم هاگوارتز، پاسخ سوالاتش را از گوگل پیدا می‌کرد. یا رون ویزلی به جای دریافت یک «نامهٔ عربده‌کش» (Howler) از مادرش، یک پیام صوتی خشمگین در واتس‌اپ دریافت می‌کرد. یا حتی بدتر، هری مکان جان‌پیچ‌ها را با استفاده از GPS ردیابی می‌کرد! این تغییرات، هستهٔ اصلی ماجراجویی، حس کشف و جادوی داستان را از بین می‌برد. ارتباطات در دنیای رولینگ کند، فیزیکی و معنادار است (از جغدها گرفته تا شبکهٔ پودر دودکش). این کندی، به شخصیت‌ها فرصت تفکر، اشتباه و رشد می‌دهد؛ چیزی که در دنیای ارتباطات فوری امروز کمتر یافت می‌شود.

حفظ داستان در دههٔ ۹۰، این مشکلات را حل می‌کند و به دنیای جادوگری اجازه می‌دهد تا همچنان مرموز و دست‌نیافتنی باقی بماند.

 

عبور از سایهٔ بازیگران اصلی

با تمام این نکات مثبت، سریال با چالش‌های بزرگی نیز روبه‌روست. بزرگ‌ترین چالش، بدون شک، بازیگران جدید هستند. برای میلیون‌ها نفر، دنیل رادکلیف، اما واتسون و روپرت گرینت، خودِ هری، هرماینی و رون هستند. بازیگران جدید، از جمله دومینیک مک‌لافلین در نقش هری و نیک فراست در نقش هاگرید، وظیفه‌ای تقریباً غیرممکن بر عهده دارند: باید ضمن احترام به نسخه‌های قبلی، شخصیت‌ها را از آنِ خود کنند و اجرای منحصربه‌فردی ارائه دهند که بتواند در قلب طرفداران جا باز کند.

این سریال باید ثابت کند که چیزی فراتر از یک بازسازی صرفاً برای کسب درآمد است. باید نشان دهد که حرف جدیدی برای گفتن دارد و می‌تواند جادویی را که کتاب‌ها خلق کرده بودند، به شکلی کامل‌تر و عمیق‌تر به تصویر بکشد.

تصمیم برای حفظ محیط دههٔ نودی داستان، یک چراغ سبز بزرگ برای طرفداران نگران است. این انتخاب نشان می‌دهد که تیم سازنده، روح اثر را درک کرده و به اصالت آن متعهد است. آن‌ها با این کار، نه‌تنها از مشکلات مدرن‌سازی داستان فرار کرده‌اند، بلکه یک ابزار قدرتمند روایی و بازاریابی را به زرادخانهٔ خود افزوده‌اند. سریال هری پاتر این شانس را دارد که با تکیه بر وفاداری به کتاب‌ها و غرق شدن در نوستالژی فرهنگی، به همان پدیدهٔ ماندگاری تبدیل شود که فیلم‌های اصلی بودند؛ اما این بار، کامل‌تر، عمیق‌تر و رضایت‌بخش‌تر. راه درازی در پیش است، اما اولین قدم‌ها در مسیری کاملاً درست برداشته شده است.

منبع: screenrant


دوست داشتنی‌ترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا

Loading

source

توسط techkhabari.ir