دیمن اسلیر یک انیمه شونن با محوریت شخصیتها است که به دلیل پایه احساسی قوی و ریتم تند خود، تفاوت چشمگیری با آثار طولانی مانند وان پیس یا آثار مفهومی مثل دفترچه مرگ دارد. به همین دلیل، شخصیتهای رنگارنگ این مجموعه فرصت محدودی برای درخشش پیدا میکنند و حتی برخی از بهترین آنها ممکن است تنها در طول یک خط داستانی به نقطه اوج برسند. در داستان اصلی، بسیاری از این شخصیتها بهدرستی پرداخته نشده و نیمهکاره رها شدهاند، اما اسپینآفها میتوانند راهی برای جبران این کمبود باشند.
در دنیای مانگا و انیمه، اسپینآفهای رسمی اغلب برای گسترش داستان شخصیتهای خاص و حفظ محبوبیت مجموعه ساخته میشوند. حتی سه انیمه بزرگ دنیای شونن هم به این روند روی آوردهاند. دیمن اسلیر نیز به شدت به چنین محتوایی نیاز دارد تا بتواند شخصیتهایی که کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند را بهتر پردازش کند، مهارتها و حرکات آنها را به نمایش بگذارد و پیشزمینههایشان را گسترش دهد. رسانههایی مانند فصلهای ویژه مانگا، لایت ناولها یا فیلمهای انیمهای میتوانند به این هدف خدمت کنند. با اینکه انیمه شیطان کش تا به امروز چند نمونه از این نوع محتوا داشته، اما این مقدار اصلا کافی نیست.
اسپینآف اینوسکه، زندگی یک دیمن اسلیر را که روی لبه یک زندگی پرخطر زندگی میکند، به تصویر میکشد
اولین حضور در قسمت: عمارت تسوزومی
هر یک از اعضای گروه سه نفره تانجیرو این پتانسیل را دارند که در قالب یک اسپینآف به شخصیت اصلی تبدیل شوند. اما اگر از طرفداران خواسته شود که فقط یکی را انتخاب کنند، بدون تردید اینوسکه هاشیبیرا را برمیگزینند. دلیل این انتخاب واضح است: شخصیت اینوسکه نسبت به زنیتسو یا تانجیرو بامزهتر و منحصربهفردتر است. تماشای برخوردهای تند و بیپرده این شکارچی شیطان سرسخت با هر کسی که سر راهش قرار میگیرد، میتواند بهطرز عجیبی سرگرمکننده باشد. گاهی رفتارش به ضدقهرمانهای کلهشق شباهت دارد که نگاه تازهای به فضای دیمن اسلیر میبخشد.
دیدن اینوسکه در نقش یک مجری قانون خودسر که به تنهایی با شیاطین مبارزه میکند، ایدهای تازه و جذاب برای یک اسپینآف بهحساب میآید؛ بهویژه چون او پیش از آشنایی با تانجیرو، هیچ وابستگی به دسته شیطان کش نداشت. تا آن زمان، او یک شکارچی منزوی و خودآموخته بود که در مبارزات هیچ پشتیبانی نداشت و تماما به خودش متکی بود. این پیشزمینه میتواند در یک داستان فرعی، به صحنههای پرتنش و هیجانانگیز منجر شود و شخصیت او را از زوایای جدیدی به مخاطب معرفی کند.
اسپینآف کانائو میتواند مبارزه او را برای ابراز وجود به نمایش بگذارد
اولین حضور در قسمت: انتخاب نهایی
حتی آرامترین و درونگراترین شخصیتهای انیمههای شونن، اگر بهدرستی پرداخته شوند، میتوانند به قهرمانان جذاب یک اسپینآف تبدیل شوند. شخصیتی مثل کانائو تسویوری نه با ورود هیجانانگیز به میدان نبرد، بلکه با مبارزهای درونی که پیش از مواجهه با شیاطین در وجودش جریان دارد، میتواند در قالب یک داستان فرعی بدرخشد. او مبارزی ماهر و آموزشدیده است، اما در بیان احساسات و گرفتن تصمیمات مستقل با مشکل روبهرو است.
تا زمانی که شینوبو به عنوان حامی و راهنمایی دلسوز در کنار کانائو حضور دارد، او میتواند بهتر با مشکلاتش کنار بیاید. اما اگر کانائو در یک ماجراجویی مستقل قرار بگیرد، ناچار است با شیاطین و همزمان با تردیدهای درونی خودش روبهرو شود. تماشای اینکه آیا او میتواند بر سکوتش و دشواری در تصمیمگیری غلبه کند، اطلاعات زیادی درباره شخصیت واقعیاش به ما میدهد. همچنین، این موضوع عمق تاثیر تانجیرو بر زندگی و رشد شخصیتی کانائو را بهتر نشان میدهد.
اسپینآف تنگن (Tengen) قدرت کار تیمی را در نبردهای جدید به نمایش میگذارد
اولین حضور در قسمت: برخلاف قوانین دسته
گرچه جدول زمانی زندگی تنگن اوزوی در داستان اصلی دیمن اسلیر بهخوبی ثبت شده است، اما همچنان بسیاری از طرفداران مشتاق دیدن بیشتر این هاشیرا جذاب هستند. مانند بسیاری از دیگر هاشیراها، تنگن نیز فقط در نبرد کلیدی مبارزه با داکی و گیو تارو، دو عضو از ماههای بالایی حضور داشت. اکنون که مخاطبان عملکرد تنگن در برابر دشمنان قدرتمند را دیدهاند، زمان آن رسیده که او را در اسپینآفی متفاوت، با نوع تازهای از تهدید مواجه ببینیم.
در یک اسپینآف جدید، تنگن میتواند با شیطانی پنهانکار روبهرو شود؛ موجودی که توانایی به چالش کشیدن این شیطان کش را در قلمرو خودش دارد. حتی اگر پیروزی نهایی تنگن قطعی باشد، این درگیری فرمول همیشگی دیمن اسلیر را به شیوهای تازه و ماندگار تغییر خواهد داد. از سوی دیگر، چنین اسپینآفی فرصتی عالی فراهم میکند تا سه همسر تنگن نیز بیشتر در مرکز توجه قرار گیرند و مهارتها و قابلیتهای خود را در میدان نبرد به نمایش بگذارند.
اسپینآف گیومی میتواند بر مشکلات اعتماد او تمرکز کند
اولین حضور در قسمت: برخلاف قوانین دسته
در ادامه داستان دیمن اسلیر بود که هواداران بالاخره با گذشته گیومی هیمهجیما، هاشیرای سنگینوزن و اشکبار، آشنا شدند و این افشاگری بهشدت تاثیرگذار بود. در آرک تمرینی هاشیراها، مشخص شد که چگونه خیانت اطرافیان باعث شد گیومی رنج عظیمی را متحمل شود که در نهایت به شکلگیری مشکلات عمیق در اعتماد او به دیگران انجامید. گیومی فقط زمانی به دیگران باور پیدا میکند که شواهد قانعکنندهای در برابر چشمانش باشد و همین ویژگی، زمینهای پربار برای ساخت یک اسپینآف قوی فراهم میکند.
در روایت اصلی، گیومی با گذشت زمان به تانجیرو اعتماد پیدا کرد و احترامش را جلب کرد، اما حالا طرفداران دوست دارند ببینند اگر شخصی نتواند این اعتماد را به دست بیاورد، چه اتفاقی میافتد. تصور یک اسپینآف کوتاه اما تلخ که در آن گیومی با شیطانی میجنگد و در عین حال یک متحد تازه را به دلیل ناتوانی در جلب اعتمادش سرزنش میکند، بسیار جذاب است. چنین برخوردی میتواند آن شیطان کش تازهوارد را وادار به تجدیدنظر در رفتار و رویکردش کند؛ یک نوع عشق سخت از سوی گیومی که در نهایت الهامبخش خواهد بود.
اسپینآف شینوبو (Shinobu) بر خشم پنهان و اندوه عمیق او تاکید خواهد کرد
اولین حضور در قسمت: کوه ناتاگومو
شینوبو کوچو، هاشیرای حشره، یکی از پیچیدهترین شخصیتهای احساسی دیمن اسلیر است که نکتهای قابل توجه، خصوصا در دنیای پرشخصیت این انیمه محسوب می شود. در ابتدا به نظر میرسید که شینوبو یک شیطان کش مهربان و آرام است که مهارتهای مرگبارش با ظاهر لطیفش تضاد دارند، اما حقیقت این است که خشونت رفتاری او بازتابی مستقیم از خشم و اندوه درونیاش است و تناقضی با آن ندارد.
هر اسپینآفی که پیرامون شینوبو ساخته شود، بیشک بر غم و خشم عمیق او درباره مرگ خواهرش کانائه تمرکز خواهد داشت. حتی ممکن است بینندگان ببینند که اگر شینوبو نتواند خشمش را کنترل کند، چه پیامدهایی در انتظارش خواهد بود. هرچند خشم و میل به انتقام میتوانند محرکهای نیرومندی باشند، اما ممکن است منجر به رفتارهای خطرناک و خودویرانگر نیز بشوند. چنین داستانی نشان خواهد داد که شینوبو برای بازگشت از لبهی نابودی، چه حرفهایی باید بشنود یا چه اقداماتی باید انجام دهد.
اسپینآف میتسوری (Mitsuri) شادترین و توانمندترین داستان در بین همه خواهد بود
اولین حضور در قسمت: برخلاف قوانین دسته
در حالی که بیشتر هاشیراها گذشتهای تاریک و آغشته به مرگ و فقدان دارند، میتسوری کانروجی، هاشیرای عشق، تا حدی از این قاعده مستثنا است. هرچند او هم با چالشهایی روبهرو بوده است، اما تجربههای گذشتهاش آنقدر تلخ و تیره نبودهاند که او را به شخصیتی تراژیک تبدیل کنند. همانطور که در فلشبکهایش دیدیم، او با پذیرش و دوست داشتن خود واقعیاش به تواناییهایش پی برد.
اکنون، میتسوری در جایگاهی قرار دارد که میتواند عشق و پذیرشی را که به خود آموخته، به دیگران هم منتقل کند. یک اسپینآف با محوریت میتسوری میتواند بر کمک او به افرادی تمرکز کند که مانند گذشتهی خودش، با تردید درونی، خودکمبینی یا نپذیرفتن هویتشان درگیرند. او ممکن است این حمایت را به یک دیمن اسلیر جوانتر ارائه دهد یا حتی از یک غیرنظامی در برابر حمله شیاطین محافظت کرده و در این مسیر، امید و پذیرش را به او یاد بدهد.
اسپینآف بعدی کیوجورو (Kyojuro) میتواند با دوران هاشیرا بودن پدرش ارتباط پیدا کند
اولین حضور در قسمت: برخلاف قوانین دسته
کیوجورو رنگوکو، هاشیرای شعله، از معدود شخصیتهایی در دیمن اسلیر است که پیشتر محتوای اسپینآف محدودی برایش ساخته شده، اما بدون شک این مقدار کافی نیست. با وجود حضور نسبتا کوتاهش در فیلم/آرک داستانی قطار موگن، او یکی از محبوبترین شخصیتها بین طرفداران باقی مانده و بدون تردید شایسته زمان بیشتری برای درخشش در ماجراجوییهای تازه است. جنبههای مختلفی از شخصیت رنگوکو وجود دارد که هنوز جای پرداخت دارند، از جمله رابطهی دشوار و پیچیدهاش با پدرش، شینجورو.
در انیمه، تنها اشارههایی به رابطه رنگوکو و پدرش شده است، اما یک اسپینآف اختصاصی میتواند با جزئیات بیشتری به این بخش از زندگی او بپردازد. مثلا در چنین داستانی میتوان دید که رنگوکو در برابر یکی از دشمنان خطرناک شینجورو، مانند یکی از ماههای پایینتر، میجنگد. یا ممکن است رنگوکو به روستایی سفر کند و ساکنان آن که از پیش پدرش را میشناسند، او را با شینجورو اشتباه بگیرند. واکنش مردم از تحسین گرفته تا نفرت بسته به تصوری که از شینجورو دارند، میتواند تجربهای پیچیده و عاطفی برای رنگوکو رقم بزند.
اسپینآف گنیا (Genya) داستانی واقعی از یک دیمن اسلیر بینام و نشان را به تصویر میکشد
اولین حضور در قسمت: انتخاب نهایی
گنیا شینازوگاوا در اوایل داستان دیمن اسلیر تصویر خوبی از خود ارائه نداد، خصوصا زمانی که با اعضای خانواده اوبویاشیکی که مسئول نظارت بر آزمون نهایی بودند، برخوردی تند و قلدرانه داشت. اما بعدها مخاطبان با چهرهی واقعی گنیا آشنا شدند: برادر کوچک یک هاشیرای تندخو و درونگرا که خودش نیز با مشکلات عاطفی فراوانی دست و پنجه نرم میکرد. گنیا در تلاش بود تا جایگاهی برای خود در میان دیمن اسلیرها پیدا کند، در حالی که با چالشهایی مواجه میشد که حتی تانجیرو هم با آنها روبرو نشده بود.
برخلاف دیگر دیمن اسلیرها، گنیا هیچگاه موفق به یادگیری سبک تنفسی خاصی نشد، بنابراین برای داشتن شانس بقا در نبردها، مجبور شد تمرکز خود را روی عمل تکراری بگذارد و به آن تسلط پیدا کند. افزون بر این، او توانست از قدرتهایی با ماهیت نیمه شیطان بهره ببرد که فرایند دستیابی به آنها خود داستانی پرچالش و جذاب است. گرچه گنیا تا زمان مبارزهاش با هانتنگو این تواناییها را بهخوبی درک و کامل کرده بود، تماشای مسیری که او برای رسیدن به این سطح طی کرده، میتواند سوژه عالی یک اسپینآف پرهیجان باشد.
اسپینآف بعدی گیو (Giyu) باید بر سندرم ایمپاستر (خودویرانگری) او تمرکز کند
اولین حضور در قسمت: بیرحمی
گیو تومیوکا، هاشیرای آب، یکی دیگر از شخصیتهایی است که پیشتر در قالب مانگا بخشی از یک اسپینآف دریافت کرده، اما بدون تردید این مقدار برای شخصیتی با چنین محبوبیتی کافی نیست. زندگی شخصی گیو سرشار از عمق و احساس است، بهویژه اندوه و احساس گناهی که نسبت به سرنوشت سابیتو دارد، دوستی که همراه او در آزمون انتخاب نهایی شرکت کرد. طرفداران کموبیش از احساسات گیو آگاهاند، اما پرسش اصلی اینجاست که دیگر شخصیتهای داستان، او را چگونه میبینند و دربارهاش چه نظری دارند.
یک اسپینآف مناسب میتواند گیو را به شیوهای مثبت و سازنده به چالش بکشد. او همچنان درگیر حس گناه و اندوه عمیق نسبت به مرگ سابیتو است و تاکنون هیچکس نتوانسته این احساسات ریشهدار را از ذهنش پاک کند. اما اگر روزی فردی با او روبهرو شود که گیو را نه بهعنوان فردی شکسته، بلکه بهعنوان قهرمانی شایسته بخشش ببیند، شاید این مواجهه آغاز تغییری در درون گیو باشد. این شخص الزاما نباید تانجیرو باشد؛ هر فردی میتواند چنین تاثیری بر گیو بگذارد و دریچهای تازه در زندگی درونی او بگشاید.
اسپینآف تامایو (Tamayo) میتواند فشار و سختیهای پزشک اهریمنی بودن را به تصویر بکشد
اولین حضور در قسمت: بوی خون فریبنده
بانو تامایو جایگاهی منحصربهفرد در داستان دیمن اسلیر دارد، اما انیمه اصلی آنطور که باید و شاید به او نپرداخته است. او با وجود شیطان بودن، در توکیو پزشک شده و با مهربانی هر انسانی را درمان میکند. با اینکه در داستان اصلی نقشش بیشتر در حد ابزاری برای پیشبرد روایت و درمان نزوکو بود، گذشتهی تامایو پتانسیل بالایی برای گسترش در یک اسپینآف مستقل دارد.
تامایو، با توجه به شرایط خاص خود، ممکن است بارها و بارها در طول قرنها هم از سوی شیطان کش ها و هم شیاطین مورد تهدید یا سوءظن قرار گرفته باشد، آن هم در زمانی که تنها سعی داشته جایگاهی برای خود در این دنیا پیدا کند. اسپینآفی که بر او متمرکز باشد، میتواند تامایو را در نقش ناظری بیطرف قرار دهد که همزمان درمانگر شیطان کش ها است و تلاش میکند اعتماد آنها را بهدست آورد. این موقعیت میتواند بستر گفتگوها و برخوردهای جالبی بین او و بیمارانی باشد که پیشتر از شیاطین زخم خوردهاند و اکنون باید به یک شیطان برای نجاتشان اعتماد کنند.
بنظر شما چه شخصیت های دیگری پتانسیل تبدیل شدن به یک داستان جداگانه را دارند؟ نظرات خود را برای ما کامنت کنید!
منبع: CBR
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam
source