برای شخصیت‌های شرور انیمه‌ای هیچ وقت همه چیز به افکار منفی، تصاحب دنیا یا کشتن شخصیت اصلی ختم نمی‌شود. گاهی اوقات این شخصیت‌ها، عمقی بیشتر از شرارت محض دارند. در دنیای انیمه مرز بین یک قهرمان و یک شخصیت شرور هیچ گاه به آن میزان که فکر می‌کنید روشن و مشخص نیست. بسیاری از شخصیت‌های منفی و شرور صرفاً به دنبال تصاحب دنیا یا به سرانجام رساندن انتقام خود هستند؛ با این حال در این میان تعداد قابل توجهی شخصیت شرور انیمه‌ای وجود دارند که انگیزه‌های به شدت متفاوت‌تر و غیرشیطانی تر، آن‌ها را به جلو هل می‌دهد. برخی از آن‌ها در اثر فشار مرگ یکی از عزیزانشان پا در این مسیر تاریک گذاشته‌اند؛ برخی نیز در اثر حس عدالت جویی غلط خود تا این حد پیش رفته‌اند. در مواجهه به این نوع شخصیت شرور انیمه‌ای، مخاطب به این فکر می‌افتد که اگر شرایط جور دیگری پیش می‌رفت و داستان کمی فرق می‌کرد، ممکن بود این شخصیت‌ها در قامت قهرمانان داستان ظاهر شوند.

این مطلب حاوی اسپویل است

بسیاری از این شخصیت‌ها، مانند آنی لئونهارت (Annie Leonhart) از انیمه Attack on Titan یا جنتل کریمینال (Gentle Criminal) از انیمه My Hero Academia، را اگر دقت کنید می‌توانید آن روحیه و ذات مثبت را زیر اعمالشان پیدا کرد. آن‌ها برای تحقق اهداف یا به خاطر افرادی که از دست داده‌اند به مبارزه خود ادامه می‌دهند ولی با این وجود همگی یک مورد مشترک بین خود دارند و آن نیز ظرفیت و پتانسیل هر کدام برای تبدیل شدن به افراد بهتر است. اگر دنیا جای بهتری برای این افراد بود یا اگر شانسی دوباره به آن‌ها داده می‌شد ممکن بود این شخصیت‌های شرور انیمه به جای این که در سمت منفی داستان باشند، در سمت قهرمانان داستان ایستاده و به کمک آن‌ها بیایند. برخی از آن‌ها به خاطر خیانت، برخی دیگر به خاطر به دنیا آمدن و رشد در محیط اشتباه و حتی برخی به خاطر دلایلی که واقعاً از توان آن‌ها خارج بوده، هم اکنون در قامت یک شخصیت شرور ایستاده‌اند. این شخصیت‌ها به نوعی آینه‌ای هستند تا مخاطبین داستان با نگاه به آن‌ها متوجه شوند گاهی اوقات شرارت و باطل بودن تنها مسئله دیدگاه و زاویه‌ای است که به یک تقابل نگاه می‌شود. با مجله بازار همراه باشید تا نگاهی بر هفت شخصیت شرور انیمه‌ای بیندازیم که تحت شرایط متفاوت شاید می‌توانستند قهرمان داستان بوده و اگر هم نه، حداقل به عنوان یاور قهرمان اصلی ظاهر شوند.

مروئم – Hunter x Hunter

مروئم

در داستان انیمه Hunter x Hunter، شاه مورچه‌های کیمرا، مروئم (Meruem) خلق شده بود تا شکارچی غایی و برتر دنیای خود باشد. موجودی با قدرتی بی‌اندازه و قلبی تزلزل‌ناپذیر. در اثر همین موضوع او در یک نگاه مانند هیولایی شکست ناپذیر به نظر می‌رسید. در داستان به وضوح مشاهده می‌کنیم که او هیچ اهمیتی به زندگی انسان‌ها نمی‌دهد و به طور کلی آن‌ها را نژاد پست‌تر و ضعیف‌تری می‌داند که حتی ارزش توجه و لطف او را ندارند. اما با پیشروی داستان، دیدگاه مروئم نیز نسبت به انسان‌ها تغییر می‌کند و عامل این تغییر نیز کسی نیست جز دختر نابینا و ضعیفی به نام کوموگی (Komugi). مروئم که پس از مدتی پادشاهی بر قلمرو خود از روند زندگی روزمره خسته و کسل شده تصمیم می‌گیرد انسان‌های مختلف را به قلعه خود دعوت کرده و در زمینه‌ای که هر شخص در آن تخصص دارد، وی را به چالش بکشد و در صورت شکست خوردن با جان خود خداحافظی کند. بعد از ظاهر شدن مدعیان مختلف و شکست خوردن هر کدام از مروئم و کشته شدن به وسیله سربازان او، سر و کله کوموگی پیدا می‌شود.

حتی جین‌وو هم حریف این ۸ شخصیت انیمه نمی‌شود

کوموگی یکی از این افرادی است که برای سرگرم کردن شاه مورچه‌ها به قلعه او آمده و تخصص او نیز بازی تخته‌ای گونگی (اقتباسی از شوگی) است. بعد از دفعات متعدد بازی کردن گونگی با کوموگی، مروئم با وجود این که نمی‌تواند کوموگی را شکست دهد ولی در عین حال محبت و عشقی که در بشریت می‌جوشد را از طریق کوموگی حس می‌کند و آرام آرام کوموگی را با وجود انسان بودن به عنوان موجودی برابر با خود حساب می‌کند. همین رابطه عجیب باعث می‌شود دیدگاه مروئم نسبت به دنیا تغییری شگرف کرده و حتی در مورد جایگاه خود به عنوان شاه و روش‌های خشن خود نیز تردید کند.

اگر مروئم در دنیایی رشد کرده بود که به جای نیاز به وی به عنوان یک فاتح، از ظرفیت‌ها و هوش او استفاده می‌شد و به نوعی دیگر پرورش می‌یافت، می‌توانست یکی از قدرتمندترین نیروهای حامی صلح باشد. او شخصی است که از نظر قدرت‌های ذهنی و فیزیکی بی‌همتاست. تصور کنید چه می‌شد اگر او از این قابلیت‌های خود به جای یک فاتح استفاده می‌کرد. متاسفانه مروئم در نقشی متولد شد که در انتخاب آن هیچ نقشی نداشت. اگر مروئم تحت شرایط متفاوتی قرار می‌گرفت که جامعه به جای وحشت، از او با گرمی استقبال می‌کردند مروئم تبدیل به رهبری انقلابی می‌شد که تا سال‌ها از او به نیکی یاد می‌کردند. در عوض مروئم در انتهای این آرک در گوشه‌ای با تنها دوست خود که یک انسان بود به گونه‌ای در کام مرگ فرو رفت که تمام دنیا تصوری اشتباه از او داشتند.

جنتل کریمینال – My Hero Academia

جنتل کریمینال

جنتل کریمینال (Gentle Criminal) از انیمه My Hero Academia مردی است که هیچ گاه قصدی برای صدمه رساندن به دیگران نداشته و مانند دیگر شخصیت‌های شرور داستان، به دنبال قدرت یا آشوب نیست. تنها چیزی که او هدف گرفته، این است که در انتها در یاد مردم بماند. بعد از این که او در قهرمان شدن شکست خورد، تصمیم گرفت تا با انتخاب لقب جنتل کریمینال و روی آوردن به انجام جرم و جنایت‌های پر زرق و برق که بیشتر شبیه یک نمایش بودند تا شرارت خالص، خود را به دنیا ثابت کند. او که تنها می‌خواست مردم به او اهمیت بدهند می‌توانست در یک دنیای دیگر یک قهرمان عجیب ولی دوست داشتنی باشد. او مردی است که به نجات مردم و انجام کارهای خوب ایمان دارد، اما جامعه او را تنها به خاطر اشتباهات گذشته‌اش مذمت و مورد مؤاخذه قرار داده و راه وی را برای تبدیل شدن به یک ابرقهرمان بستند. اتفاقی که باعث شد وی مدام گوشه گیرتر شده و به اعماق تنهایی فرو رود.

بهترین انیمه هایی که در سال ۲۰۲۵ برمی‌گردند و زمان پخش آنها

تا هنگامی که او و لا براوا (La Brava) با هم آشنا شده و همکار یکدیگر شوند، او کاملاً از زندگی خود ناامید شده بود و خودش را چیزی بیشتر از یک شخصیت شرور مضحکه در دید مردم نمی‌دید. اگر جامعه قهرمانان راحت‌تر به این نوع افراد فرصت دوباره می‌داد، جنتل به شدت بعید بود به این نوع از جرائم روی بیاورد. در صورتی که یک شخص راهنما یا یک سیستم صحیح‌تری روی کار بود، او می‌توانست تبدیل به نمادی برای افرادی شود که در برهه‌ای از زندگی خود شکست خورده‌اند ولی اکنون فرصتی جدید برای درخشش دارند. ایستادگی نهایی جنتل در آخرین آرک داستان نشان می‌دهد که قلب او پاکی و خلوص خودش را دارد. او در انتها نه برای نابودی، بلکه برای محافظت از بقیه مردم مبارزه کرد و اگر واقعاً کمی شرایط فرق می‌کرد او می‌توانست یکی از افرادی باشد که در کنار آل مایت در مقابل شخصیت‌های شرور داستان بایستد.

اسکار – Fullmetal Alchemist Brotherhood

اسکار

در انیمه Fullmetal Alchemist Brotherhood، اسکار (Scar) را در ابتدای داستان به عنوان قاتل بی‌رحمی می‌بینیم که بی‌استراحت، دانه به دانه در حال شکار کیمیاگران دولتی است. تمام خانواده، خانه و فرهنگ او در جنگ ایشوال نابود شده است. جنگی که نبردی بی‌رحمانه و خشن علیه مردمان هم نژاد او بود که رقم زننده آن همان دولتی است که او هم اکنون افسران رده بالای آن را هدف قرار داده است. نفرت او در ابتدا به شدت مستحکم و غیر قابل تزلزل به نظر می‌رسد؛ اما زیر این خشونت و نفرت می‌توان دردهای التیام نیافته ای را پیدا کرد که اگر مردم او به دام این جنگ نمی‌افتادند و با آن‌ها با احترام برخورد می‌شد، به جای این زندگی خونین، اسکار زندگی آرام‌تری را تجربه می‌کرد. او مردی است که هیچ علاقه‌ای به قدرت یا کنترل روی افراد نداشته و سبک زندگی او بیشتر به یک راهب نزدیک است تا یک سرباز. این تنها زمانی که هر آن چه که برای او عزیز بود روبروی چشمان او از بین رفت است که او تبدیل به فردی شد که می‌توانست بدون هیچ واهمه و رحمی جان افراد را از بدنشان بیرون بکشد و آن‌ها به به سردترین شکل ممکن به قتل برساند.

آیا GTA V بدترین بازی تاریخ راکستار است؟ + ویدیو

نکته‌ای که اسکار را از دیگر شخصیت‌های شرور جدا می‌کند نحوه پیشروی داستان اوست. او بعد از مدتی در داستان به شک می‌افتد که آیا مسیر انتقام او صلحی به ارمغان می‌آورد یا خیر؟ در ادامه پیدا کردن جواب به این سوال او به صورت اکراهی با افرادی که زمانی آن‌ها را دشمن خود حساب می‌آورد متحد می‌شود. او با آن‌ها آرام آرام وارد مسیری می‌شود که کشور آمستریس را برای همیشه دچار تحول می‌کند. در یک زندگی دیگر اسکار می‌توانست یک قهرمان ملی باشد. او قدرت و روحیه و منشی دارد که با افتخار و وقار بنا شده، اما شرایط داستان او را در مسیری قرار می‌دهد که در نهایت توسط شخصیت‌های مختلف به عنوان مردی شرور و قاتل شناخته می‌شود. اسکار برای برگشتن به مرد درستکاری که از ابتدا بود مسیر طولانی و خونینی را طی می‌کند و در انتهای آن به فرد بسیار بهتری تبدیل می‌شود. او مثال بسیار ویژه‌ای است که نشان می‌دهد شخصیت‌های شرور همیشه به عنوان شر مطلق متولد نمی‌شوند بلکه خاطرات تیره و تار است که آن‌ها را این گونه شکل داده است.

آنی لئونهارت – Attack on Titan

آنی لئونهارت

آنی لئونهارت (Annie Leonhart) یکی از ترسناک‌ترین شخصیت‌های شرور انیمه Attack on Titan در فصل اول آن بود. او به عنوان تایتان مونث با قدرتی سرسام آور می‌توانست شهرها را تخریب کرده و با مهارت‌های فوق العاده خود از پس بسیاری از نیروهای نظامی شهر بربیاید. با این وجود، او برخلاف عموم شخصیت‌های شرور دنیای انیمه، این اعمال را به خاطر جاه طلبی یا نفرت انجام نمی‌داد. او صرفاً سربازی بود که در دنیایی به شدت ظالمانه و خشن تربیت شده و دستورات مافوق خود را بدون هیچ شک و شبهه‌ای به سرانجام می‌رساند. آنی در کشور مارلی بزرگ شده بود. جایی که بچه‌ها از سنین کودکی برای تبدیل شدن به اسلحه‌های انسانی تعلیم می‌دیدند. تمام زندگی او در دوران ابتدایی اش حول محور سیستمی بنا شده که اطاعت پذیری را بر زندگی منش گرا ارجحیت می‌داده. به او از همان زمان کودکی خورانده بودند که مردمان الدیا، اهریمنان غیر قابل بخششی هستند و تنها راه بقای او، خدمت به همان افرادی است که او را تحت سلطه خود قرار داده‌اند. این نوع تربیت باعث شده بود تا آنی واقعاً انتخاب چندانی برای اعمال خود نداشته باشد.

مبارزه مشهور انیمه اتک آن تایتان را لایو اکشن ببینید

اگر آنی در خود پارادیس بزرگ شده بود، ممکن بود به جای این چنین اعمال بی‌رحمانه و خشونت باری که از او در فصل اول Attack on Titan دیدیم، به یکی از مبارزینی تبدیل شود که در جهت ایجاد صلح برای بشریت مبارزه کند. او به اندازه کافی باهوش است و در طی داستان به وضوح می‌توان دید که او چطور با گناهان حاصل از اعمال خود دست و پنجه نرم می‌کند. حتی در انجام خشن‌ترین اعمال خود نیز لحظاتی از شک و تردید را می‌توان در چهره او دید. این نشانه‌ای است که او دقیقاً می‌دانسته کارهایی که انجام می‌دهد تا چه حد اشتباه است، اما چاره‌ای جز انجام آن‌ها ندارد. جلوتر در فصل‌های آخر انیمه ما جلوه‌های بیشتری از واقعیت آنی می‌بینیم. دختری که نه تنها به هیچ وجه ظالم نیست، بلکه فردی به شدت خسته و ترسیده است. در یک خط زمانی دیگر، او به جای این که یکی از شخصیت‌های شرور انیمه لقب می‌گرفت، می‌توانست به عنوان یکی از وافادارترین دوستان شخصیت‌هایی مثل آرمین و میکاسا باشد.

اسدث – Akame ga Kill

اسدث

اسدث (Esdeath) یکی از بی‌رحم ترین شخصیت‌های شرور انیمه Akame ga Kill و به صورت کلی یک یاز قدرتمندترین و وحشتناک‌ترین شخصیت‌های کل آن انیمه است. تاکتیک‌ها و نقشه‌های هوشمندانه او طی نبرد و قدرت وی در کنترل کردن زمان و مکان، باعث شده او یکی از خطرناک‌ترین شخصیت‌های انیمه‌ای باشد که تک تک شخصیت‌هایش بوی خطر می‌دهند. اما زیر ماسک این ژنرال رعب انگیز، زنی وجود دارد که تمام دنیا به او دیکته کرده بود که بی‌رحمی و خشونت تنها راه برای زنده ماندن است. اسدث در محیطی خشن بزرگ شده بود که به او یاد داده بود انسانیت او چیزی بی‌اهمیت است. او با دور انداختن این انسانیت و متمرکز شدن روی برتریت بر افراد دیگر مسیر ترقی را پله به پله طی کرد. اما حتی در میان همه این سیاهی درون قلب او، ذره‌ای انسانیت و محبت وجود دارد که هر از گاهی بیرون می‌ریزد؛ مثل مواقعی که او به صورت خیلی عاشقانه‌ای بر شخصیت اصلی داستان تاتسومی (Tatsumi) تمرکز می‌کند.

۱۰ شرور فوق‌العاده قدرتمند دنیای انیمه

عشق او هر قدر نیز عحیب و آسیب زننده باشد نشان می‌دهد که هنوز قلب اسدث برای ایجاد رابطه با دیگران باز است. اگر او تنها در یک دنیای دیگری به دنیا می‌آمد که در آن حس ترحم ارزش بیشتری از حاکمیت و تحکم داشت، او می‌توانست زن خوشبخت‌تری باشد که به جای فاتح نظامی ظالم، یکی از محافظان پرقدرت دنیا بود. اسدث حتی می‌توانست به شخصیتی تبدیل شود که به جای ایستادن در مقابل ارتش انقلابی، رهبر آن‌ها باشد. او کاریزما و مهارت رهبری کافی برای این که به یکی از نمادهای امید تبدیل شود را دارد ولی امپراتوری به او قدرتی داد که بهای آن ترحم او بود. قدرتی که نتیجه آن خیلی یکی از بهترین شخصیت‌های شرور انیمه‌ای با پایانی تراژیک و غم انگیز است.

کیوبی – Puella Magi Madoka Magica

کیوبی

کیوبی (Kyubey) بدون شک یکی از استرس‌زاترین و نگران‌کننده‌ترین شخصیت‌های شرور انیمه‌ای است و علت این امر نیز به خاطر درک به شدت پایین و ضعیف او از احساسات انسان‌هاست. به عنوان یک موجود بیگانه از نژادی که اساساً نژاد اینکوبیتور (Incubator) یا همان پرورش دهنده نامیده می‌شوند؛ کیوبی به هیچ عنوان اهل دروغ‌گویی یا نفرت‌ورزی نیست. کیوبی صرفاً دنیا را از لنز منطق سرد و مطلق خود می‌بیند. وظیفه او جمع آوری انرژی احساسات از دختران جادویی است تا جلوی از هم پاشیدن دنیای خود را بگیرد. هزینه این روش از تامین انرژی، هر چند، به شدت سنگین بوده و به همین واسطه دختران زیادی در اثر افسردگی، روح خود را باخته و در دریایی از ناامیدی غرق می‌شوند. برای کیوبی این موضوع چندان اهمیتی ندارد. اتفاقاً برعکس، او این روند را بسیار به صرفه و ارزشمند تلقی می‌کند. از نظر او رنج و درد یک عده کاملاً ارزش این را دارد اگر منجر به بقای بقیه افراد شود. اما اگر از لنز یک فرد احساسی به این موضوع نگاه کنید؛ لنز یک انسان که قلب و روحش هنوز پر از احساسات مختلف است؛ این روش کار کیوبی به شدت بی‌رحمانه و وحشتناک است. این موجود ظاهراً معصوم، دختران زیادی را فریب می‌دهد تا قراردادی را امضا کنند که زندگی‌شان را به نحوی که نمی‌توانند تصور کنند تغییر داده و نمی‌دانند قیمت این تغییر تا چه اندازه سنگین است.

۱۵ تا از قوی‌ترین شخصیت‌های انیمه در تمام دوران‌ها

این موضوع باعث شده تا کیوبی از نظر تقریباً همه مخاطبین داستان در ردیف شخصیت‌های شرور انیمه قرار بگیرد. اما درون ذهن خود، کیوبی تنها به وظیفه خود دارد عمل می‌کند. اگر کیوبی متوجه احساسات انسانی می‌شد و توانایی ترحم داشت، ممکن بود که او به جای فریب دختران جادویی، با آن‌ها برای به ارمغان آوردن صلح به دنیا همکاری می‌کرد. یک ورژن دیگر کیوبی با قلبی عادی‌تر می‌توانست قراردادهای تفاهمی را ایجاد کند که به مردم زودتر خطرات آن را هشدار می‌داد. در یک دنیای دیگر کیوبی می‌توانست موجودی باشد که دختران جادویی را از اعماق افسردگی نجات می‌داد، نه این که آن‌ها را به سمت آن سوق دهد. کیوبی نشان می‌دهد که گاهی اوقات وحشتناک‌ترین شخصیت‌های شرور انیمه‌ای، کسانی نیستند که لزوماً شرارت درونی دارند، بلکه در عوض صرفاً کسانی هستند که به هیچ وجه به چیزی اهمیت نمی‌دهند. اگر ان ها کمی روح سالم‌تر و انسانی‌تری داشتند، می‌توانستند در داستان در قامت یک قهرمان بایستند.

اوچیها ایتاچی – Naruto

اوچیها ایتاچی

در یک نگاه سطحی، اوچیها ایتاچی (Uchiha Itachi) یکی از بدترین شخصیت‌های شرور انیمه Naruto است. او نه تنها تمام افراد قبیله خود را به قتل رسانده و به یکی از مخوف‌ترین سازمان‌های مجرمین دنیای داستان پیوسته، بلکه او به صورت پیوسته در تعقیب هیولاهای دم دار و افرادی است که آن‌ها را درون خود مهر و موم کرده‌اند. با این وجود این دلیل پشت این اعمال ایتاچی است که داستان واقعی را تعریف می‌کند. ایتاچی یکی از بهترین نینجاهای دوره خود بود. شخصی که بخش زیادی از عمر خود را صرف خدمت به دهکده نینجاهای کونوها کرده بود. اگر ایتاچی در زمان صلح‌آمیز‌تری زندگی می‌کرد و فاصله خود را با رهبران دهکده بیشتر حفظ می‌نمود، شاید به جای هیولایی که اکنون است، می‌توانست یکی از شخصیت‌های قهرمان کل دهکده باشد. در عوض او در یک دو راهی سخت قرار گرفت؛ یا بگذارد قبیله‌اش وارد جنگ داخلی خونینی شود که سرنوشت تمام دهکده را به خطر می‌اندازد یا خود او سرنوشت قبیله‌اش را مشخص کند. تصمیم نهایی او معلوم بود و اثرات آن تا آخرین لحظات عمر او به دنبالش آمدند.

قدرت‌نمایی مادارا اوچیها در انیمه ناروتو

اگر افراد دهکده به او بیشتر اعتماد می‌کردند و راه دیگری برای پایان دادن به این نزاع داخلی پیدا می‌کردند، ایتاچی مجبور نبود به سایه‌ها بپیوندد. اعمال او ممکن بود به جای جرم‌های سنگین بشری، به نمادی از امید تبدیل شود. زندگی ایتاچی نمونه روشنی از شخصیت‌های شرور انیمه‌ای است که واقعاً به هیچ وجه شرور نبوده است. او نیازی به رستگاری ندارد. تنها چیزی که می‌توانست ایتاچی را نجات دهد، دنیایی بود که او را به عنوان فردی که واقعاً هست قبول می‌کرد: قهرمانی که هیچ گاه افتخارات هزاران نفری که نجات داده را به نام خود ثبت نکرد و در عمق بی‌نهایتی از تنهایی در سایه‌های آکاتسوکی به زندگی خود ادامه داد.

جمع‌بندی

لزوماً شرارت خالص باعث نمی‌شود شخصیت‌های شرور انیمه‌ای به وجود بیایند. همان طور که دیدیم، گذشته تلخ یا دنیایی که رفتاری اشتباه با آن‌ها داشته باعث شده این شخصیت‌ها به جای حضور در قامت یک قهرمان، حال در قامت یک تهدید بشری بایستند. نظر شما چیست؟ آیا شخصیت‌های شرور انیمه‌ای دیگری نیز هستند که در صورت شرایط متفاوت می‌توانستند شخصیتی مثبت باشند؟ آیا با انتخابات این لیست موافق یا مخالف هستید؟ نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.

منبع: CBR


دوست داشتنی‌ترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam

دوست داشتنی‌ترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam

Loading

source

توسط techkhabari.ir