درست مثل آخرین کمیک «Peanuts» که تنها چند ساعت بعد از درگذشت چارلز شولتز، خالق این مجموعه منتشر شد، فیلم «کتاب جنگل» (The Jungle Book) هم فقط ۱۰ ماه پس از مرگ والت دیزنی، در سال ۱۹۶۷ روی پرده رفت.
این موفقیت بزرگ در گیشه، بهنوعی وداعی باشکوه برای دیزنی بود؛ مردی که سالها قبل باید سرمایهگذاران و هنرمندان دیگر را قانع میکرد که تماشاگران حاضرند برای یک انیمیشن بلند به سینما بروند. موفقیت چشمگیر «کتاب جنگل» هم یادآوری محکمی بود بر اینکه حدسهای او درست از آب درآمده بودند، و هم نشانهای روشن از اینکه امپراتوری انیمیشن دیزنی حتی بعد از او هم پابرجا خواهد ماند. البته دلیل تحسینبرانگیز بودن «کتاب جنگل» فقط این نیست که به فاصلهی کوتاهی از درگذشت والت دیزنی اکران شد؛ این فیلم بهتنهایی هم یک اثر درخشان و استادانه است. در واقع، میتوان گفت این بهترین فیلمی است که در دوران زندگی والت دیزنی توسط استودیوی انیمیشنسازی دیزنی ساخته شد.
با ما همراه باشید تا این فیلم درخشان را بیشتر بررسی کنیم.
«کتاب جنگل»؛ تجربهای دلنشین و سرگرمکننده

«کتاب جنگل» بهعنوان اثری اپیزودیک و غیرخطی طراحی شد
فیلمهای اولیهی استودیو انیمیشنسازی دیزنی در ارائهی طنز چندان موفق عمل نکردهاند. شخصیتهای فرعی موش در «سیندرلا» بیشتر آزاردهندهاند تا خندهدار! ارجاعات به تکنولوژی مدرن و عناصر فرهنگ عامه در «شمشیر در سنگ» (The Sword in the Stone) نیز چندان جذاب نیستند. تلاش «آلیس در سرزمین عجایب» برای بازآفرینی فضای طنزآمیز و عجیب دنیای لوییس کارول نیز بیش از آنکه سرگرمکننده باشد، خستهکننده از کار درآمده است. به همین دلیل، بسیاری از آثار شاخص و تحسینشدهی سالهای نخستین دیزنی، لحن جدیتری دارند؛ مانند «پینوکیو»، «بامبی» یا «فانتازیا».
اما در «کتاب جنگل»، والت دیزنی و همکارانش رویکرد متفاوتی در پیش گرفتند. آنها فضایی آزادتر و کمتنشتر را تجربه کردند و موفق شدند اثری بیافرینند که برای نخستینبار، طنز در آن بهدرستی با سایر عناصر فیلم هماهنگ شده است. کارگردان فیلم، ولفگانگ رایترمن، به همراه اعضای کلیدی تیم داستانپردازی یعنی لری کلمنز، رالف رایت، کن اندرسون و ونس گری، «کتاب جنگل» را بهعنوان اثری اپیزودیک و غیرخطی طراحی کردند؛ فیلمی که در آن، شخصیتهای پررنگ و زنده هدایتگر روایت هستند، نه الزامهای سختگیرانهی ساختار سهپردهای کلاسیک. شخصیتهایی همچون بالو (با صداپیشگی فیل هریس)، پادشاه لویی (لوئیس پریما) و کاآ (استرلینگ هالوی)، بهقدری جذاب و دوستداشتنی هستند که این نوع روایت نه تنها نقطهضعف به حساب نمیآید، بلکه یکی از نقاط قوت اصلی فیلم محسوب میشود.

«کتاب جنگل» سرشار از شخصیتهای خاطرهانگیز است
این شخصیتهای پرانرژی حتی در کوچکترین حرکات بدنی نیز میتوانند خنده به لب تماشاگر بیاورند؛ مانند آن سکانس الهامبخش که مار کاآ دهان خود را با دست میپوشاند؛ حرکتی که با ظرافت انیمیشن شده و بسیار تاثیرگذار است. لحظات طنزآمیز ناشی از تعامل زوجهای عجیب، مانند ارتباط پلنگ جدی و خشکمسلک باگیرا (با صداپیشگی سباستین کابوت) با موگلی، یا برخوردهای او با بالوی بازیگوش و بیخیال، به همان اندازه دلنشین و سرگرمکننده هستند. «کتاب جنگل» سرشار از شخصیتهای خاطرهانگیز است که همنشینی با آنها واقعاً لذتبخش به نظر میرسد. این فیلم نه یک داستان عاشقانهی حماسی است و نه یک ماجراجویی فانتزی بزرگ. بلکه اثریست مبتنی بر گفتوگوهای خودمانی و مهمانیهای پر از شادی و رقص، که همین عناصر ساده و صمیمی، ستون فقرات آن را تشکیل میدهند.
انیمیشن و صداپیشگان «کتاب جنگل» نیز درخشاناند

«کتاب جنگل» بدرقهای شایسته و پراحساس برای میراث انیمیشنی والت دیزنی
«کتاب جنگل» در زمینهی نمایش توانمندیهای انیمیشن، نمونهای برجسته و تماشایی به شمار میرود. انیماتورهای استودیوی انیمیشنسازی والت دیزنی در این اثر فراتر از انتظارات ظاهر شدند و توانستند به حیوانات مختلف شخصیتهایی غنی و ملموس ببخشند. در این میان، ببر شرور داستان، شیرخان (Shere Khan) با صدای جرج سندرز، خوب درخشیده است. شیرخان با نگاهکردن به پنجههایش یا جمعکردن لبهایش با حالتی تحقیرآمیز، نوعی نخوت اشرافی را نشان میدهد. در اینجا یک ناهماهنگی سرگرمکننده خلق شده؛ تضادی جذاب میان یک گربهسان خبیث و شخصیتی که گویی مستقیماً از دل یک درام پرزرقوبرق بیرون آمده است.
در سینمای انیمیشن معاصر آمریکا، استفادهی اجباری و بیهدف از صداپیشگان مشهور به امری رایج و گاه آزاردهنده تبدیل شده است. این انتخابهای ضعیف در حوزهی صداگذاری، میتوانند از فیلم «کتاب جنگل» درسهای زیادی بگیرند؛ فیلمی که مجموعهای از صداهای مشهور را گرد هم آورد که در عین شهرت، با شخصیتهای خود نیز کاملاً هماهنگ بودند. برای درک اینکه چرا سندرز برای نقش شیرخان تا این اندازه مناسب بوده، نیازی نیست تمام داستان زندگیاش را بدانید؛ تنها کافیست به صدای او گوش دهید. همانطور که فیل هریس برای بالو و لوئیس پریما برای پادشاه لویی، انتخابهایی بینقص بودند، سندرز نیز در نقش شیرخان بینظیر عمل کرد.

جرج سندرز، صداپیشه شخصیت شیرخان
این گروه استثنایی از صداپیشگان، بهترین مجموعه ترانهها را در میان تمام آثار استودیوی انیمیشنسازی دیزنی اجرا کردند. ریچارد و رابرت شرمن، به همراه تری گیلکیسون، در طول فیلم یکی پس از دیگری قطعات شنیدنی و خاطرهانگیز خلق کردهاند؛ از «نیازهای ساده» (The Bare Necessities) گرفته تا «برای همین است که دوست هستیم» (That’s What Friends Are For – ترانهی کرکسها) و حتی ترانهی پایانی و بهیادماندنی «خانهی من» (My Own Home).
«کتاب جنگل» همچون افسون عمل میکند؛ اثری سراسر سرگرمکننده و دلنشین. گرچه والت دیزنی هرگز تصور نمیکرد که این فیلم، آخرین انیمیشن بلندش باشد؛ اما «کتاب جنگل» بدرقهای شایسته و پراحساس برای میراث انیمیشنی او رقم زد.
منبع: Comicbook
source