آقای خرچنگ که برای خسیس بودن بیش از حد به جهنم دنیای باب اسفنجی رفته، قسم میخورد رفتارش را درست کند. منتها هنگامی که او جلوه یک شخص بخشنده را به خود میگیرد خیلی سریع ورشکست شده و مجبور میشود دوباره به روشهای قدیمی روی آورد.
اپیزود ۱۶ از فصل سوم سریال SpongeBob SquarePants شامل دو بخش با نامهای Born Again Krabs و I Had An Accident میشود که هر دو آنها پیام جالبی دارند. پیام هر دو داستان به نتایج تصمیمهای اشتباه اشاره میکند که چگونه میتواند زندگی یک نفر را به قهقرا ببرد. منتها خب داستان به روش همیشگی باب اسفنجی پیش میرود و نتیجهای منطقی را در مقابل تصمیم شخصیتها نمیگذارد.
در بخش ابتدایی که Born Again Krabs نام دارد باب اسفنجی یک همبرگر خرچنگی فاسد پیدا میکند که کپک زده و به هیچ وجه قابل خوردن نیست. با این حال آقای خرچنگ اصرار دارد تا زمانی که این همبرگر فاسد فروخته نشود باب نمیتواند همبرگر جدیدی بپزد. اتخاذ این تصمیم باعث میشود رستوران خرچنگی چند وقتی از کار و کاسبی بیفتد و مشتری جدید نداشته باشد. همین موضوع اعتراض باب را به همراه دارد که میگوید هیچکس حاضر نیست چنین غذایی را بخورد. آقای خرچنگ که میخواهد قابل مصرف بودن این همبرگر فاسد را ثابت کند یک گاز از آن میزند، ولی خیلی سریع مسموم شده و کارش به بیمارستان کشیده میشود.
در بیمارستان فلایینگ داچمن مانند یک فرشته عذاب از راه میرسد و آقای خرچنگ را به خاطر خسیس بودنش به داخل Davy Jones’ Locker میاندازد و حبس میکند؛ کمدی که حکم جهنم دنیای باب اسفنجی را دارد. آقای خرچنگ چند وقتی در این کمد باقی میماند تا بالاخره از آن خسته میشود. پس از این اتفاق او قول میدهد اگر به زندگی بازگردد خسیس بودنش را کنار خواهد گذاشت. فلایینگ داچمن هم این موضوع را قبول کرده و او را آزاد میکند.
پس از اینکه آقای خرچنگ به زندگی باز میگردد به شکل عجیب و غریبی بخشنده میشود و خساست خویش را کنار میگذارد. منتها بخشندگی بیش از حد بعد از چندین روز رستوران خرچنگی را ورشکست کرده و باعث میشود که آقای خرچنگ حتی پول پرداخت هزینههای بیمارستان را هم نداشته باشد. آقای خرچنگ دوباره متحول شده و به حالت عادی باز میگردد و از همیشه خساست بیشتری به خرج میدهد؛ به گونهای که حاضر میشود باب اسفنجی را فقط به خاطر ۶۲ سنت به فلایینگ داچمن بفروشد تا او را به Davy Jones’ Locker ببرد. البته باب آنقدری پر حرفی میکند و اعصاب فلایینگ داچمن را به هم میریزد که باعث میشود فلایینگ داچمن از روی عاجز بودن او را آزاد کند.
اما در اپیزود I Had an Accident نیز باب اسفنجی تاوان اشتباه خود را به شکل عجیبی میدهد. پس از اینکه باب و رفقا به اسکی روی شن رفته بودند باب دست به انجام یک حرکت نمایشی میزند؛ منتها کنترلش را از دست میدهد و استخوان لگنش نابود میشود. هنگامی که در بیمارستان به هوش میآید دکتر میگوید او چندین ساعت مشغول سرهم کردن بدن باب با چسب بوده و اگر دوباره چنین اتفاقی رخ دهد او مجبور است بقیه زندگی خود را با یک لگن آهنین (شبیه ویلچر اما ترسناک) ادامه دهد. این موضوع او را حسابی میترساند و تصیمیم میگیرد هیچ وقت از خانه بیرون نرود.
اما باب اسفنجی در خانه ماندن هم زیادهروی میکند و به هیچ وجه حاضر نیست برای بازی کردن با پاتریک و سندی از خانه خارج شود. سندی هم که از این کار باب به خشم آمده نقشه جالبی میکشد. او به پاتریک میگوید لباس گوریلی خود را به تن کرده و به سمت سندی حمله کند؛ به گونهای که باب مجبور شود از خانه بیرون آید و او را نجات دهد. منتها از شانس بد باب یک گوریل واقعی هم در این بین ظاهر میشود و هنگامی که میخواهد سندی را نجات دهد توسط گوریل به دو قطعه تقسیم میگردد. بدین ترتیب سازندگان یک نتیجه اخلاقی غیرمنطقی دیگر به ما ارائه میدهند.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Spongebob.Fandom
ترسناکترین دختر یوتیوب فارسی کیه؟ میزگیم با مهدیس
source