در میان شخصیتهای متعددی که در فیلم سینمایی باب اسفنجی وجود دارند سایکلاپس یکی از جذابترین آنها به شمار میرود. این شخصیت که بدنی مانند یک انسان دارد نماد وحشت موجودات زیر دریا است و میتواند با چکمههای خود هر کسی را نابود کند.
سایکلاپسِ غواص یک مرد قوی هیکل و بدجنس است که در وقایع فیلم سینمایی باب اسفنجی یا SpongeBob SquarePants Movie یکی از ویلنهای داستان محسوب میشود. سایکلاپس که اسمش از یک افسانه قدیمی یونانی نشأت میگیرد، هیچ وقت کلاه غواصی خود را در نمیآورد، حتی در زمانی که روی خشکی و در هوای آزاد قرار دارد. این شخصیت علاقه زیادی به ترساندن و اذیت کردن موجودات دریایی دارد و انگار حسابی از تحقیر کردن آنها لذت میبرد.
آنطور که در داستان فیلم باب اسفنجی شلوار مکعبی مشاهده میکنیم سایکلاپس در شهر شل سیتی (Shell City) زندگی میکند که همه ساکنینش از وی حسابی وحشت دارند. او جثه بزرگی در مقایسه با سایر موجودات دریایی دارد و کارهای دهشتناکی هم انجام میدهد. او ساکنین شهر مذکور را گیر میاندازد و آنها را خشک میکند تا بتواند از طریق فروششان پول خوبی به دست آورد. نکته جالب دیگری که در مورد سایکلاپس وجود دارد این است که او یک شخصیت صامت محسوب میشود و اصلا صدایی از وی در نمیآید؛ به غیر از مواقعی که از خود یک خنده ترسناک و بلند بروز میدهد.
اولین دفعهای که در فرنچایز باب اسفنجی با اسم این شخصیت روبرو میشویم به داستان فیلم سینمایی مذکور باز میگردد. هنگامی که شاهزاده میندی درباره خطرهای رفتن به شهر شل سیتی به باب و پاتریک میگوید از اسم سایکلاپس هم نام میبرد. از آنجایی که تاج پادشاه نپتون در این شهر قرار دارد باب و پاتریک به آنجا میروند تا بتوانند آن را به دست آورده و به صاحب اصلیاش باز گردانند.
اما سایکلاپس برای باب اسفنجی و پاتریک آنقدرها هم بد یمن نیست. هنگامی که دنیس (مزدور قاتل پلانکتون) به سراغ این دو شخصیت میرود تا آنها را بکشد سایکلاپس پای خود را روی دنیس فرود میآورد و آسیب چشمگیری به او وارد میکند. در چنین شرایطی که باب و پاتریک از هویت نجات دهنده خود خبر ندارند از او تشکر میکنند تا حس قدردانی خود را نشان داده باشند. اما هنگامی که سایکلاپس سر خود را پایین میآورد تا این دو نفر را بگیرد باب و پاتریک تازه متوجه میشوند که این غریبه در واقع همان موجود ترسناکی است که شاهزاده میندی درباره وی به آنها هشدار داده بود. اما این دو دوست نه چندان باهوش توانایی فرار از این شرایط را ندارند و نمیتوانند از دست غواصِ بزرگ ترسناک فرار کنند.
در ادامه سایکلاپس دو زندانی جدید خود را به سمت خانه خود برد تا بتواند آنها را خشک کند و بفروشد. هنگامی که او باب و پاتریک را زیر لامپ گذاشت و رفت تا کمی مطالعه کند این دو نفر خود را مرده میپنداشتند. باب و پاتریک آنقدری ترسیده بودند که شروع به گریه کردند و از قصا اشکهایشان باعث ایجاد راه فرار شد. یکی از قطرات اشک روی سیم لامپ ریخت و باعث خراب شدن آن گشت. بدین ترتیب باب و پاتریک از این خطر هم جان سالم به در بردند تا به یکی از قربانیان سایکلاپسِ غواص تبدیل نشوند.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Nickelodeon.fandom
از سختیهای استریمر بودن تا داستان ازدواج تو وارکرفت؛ میزگیم با سایه@Say3h
source