چیز خاصی در تولد پلنگ صورتی (Pink Panther) وجود دارد که آن را واقعا منحصربهفرد میکند. در دورانی که روایتها بیشتر بر پایه آیپیهای از پیشساخته شکل میگیرد؛ مخاطبانی که معمولا از طریق رمانهای محبوب، کتابهای کمیک یا بازیهای ویدیویی جذب میشوند، تصور موفقیتی که از تیتراژ ابتدایی یک فیلم الهام گرفته باشد، هنوز هم غیرعادی به نظر میرسد.
کارتون پلنگ صورتی به کارگردانی بلیک ادواردز، نخستینبار در ۱۸ دسامبر ۱۹۶۳ در ایتالیا اکران شد و سپس در ۱۸ مارس ۱۹۶۴ در ایالات متحده به نمایش درآمد. یک سال بعد، در همان تاریخ، انیمیشن کوتاه الهامگرفتهای با نام «The Pink Phink» منتشر شد و شخصیتی که هرچند هنوز به اندازه الماسی صیقلخورده (اما ناقص) که بر اساس آن ساخته شده کامل نبود، متولد شد.
این اثر توانست جایزه اسکار را از آن خود کند و بهدنبال آن، جایگاه ویژهای در آغاز نمایش تمام آثار بزرگ کمپانی یونایتد آرتیستز در اوایل سال ۱۹۶۵ به دست آورد. موفقیت آن سرآغاز عصری موسوم به «قدرت صورتی» شد؛ دورانی پربار که تا پایان دهه ۷۰ ادامه یافت و با برنامه تلویزیونی The Pink Panther Show به بخشی از خاطرات ماندگار مخاطبان تبدیل شد.

در فیلم اصلی بازرس کلوزو (با بازی درخشان پیتر سلرز)، «پلنگ صورتی» صرفا نقشی نمادین و در حکم یک مکگافین داشت. با این حال، بلیک ادواردز ایده را فراتر برد و تهیهکننده دیوید دپاتی و انیماتور فریز فرلِنگ را برای گسترش آن استخدام کرد. بیش از صد طرح مختلف از سوی طراحان گوناگون ارائه شد و در نهایت ادواردز که تصمیمگیری قاطعی داشت، طرح هنرمند بخش طراحی صحنه، هاولی پرت، را برگزید.
تیتراژ آغازین با زمانی اندکی بیش از سهونیم دقیقه و هماهنگی بینقص با موسیقی ماندگار هنری مانچینی، در میان هالهای بلورین آغاز میشود و دوست صورتیرنگ ما را در حالتی کامل و باشکوه نشان میدهد. در ادامه، پلنگ صورتی ما شروع به اصلاح، بازآفرینی و خرابکاری در عنوانها میکند و رد منحصربهفردش را با جای پنجههای صورتی به جا میگذارد. این تیتراژ، بهبیان ساده، موفقیتی چشمگیر بود.
آغاز شکوهمند مسیر شهرت

همانطور که دن باشارا در کتاب سال ۲۰۱۹ خود با عنوان Cartoon Vision: UPA Animation and Postwar Aesthetics اشاره میکند:
«مایه خرسندی انیماتورها و البته باعث ناخرسندی بازیگران اصلی بود که پلنگ صورتی از هر یک از شخصیتهای واقعی فیلم محبوبتر شد. گفته میشود در نمایشهای اولیه، اپراتورهای سینما مجبور بودند دستگاه پخش را متوقف کنند تا هیجان و تشویق تماشاگران فروکش کند و سپس ادامه فیلم را نمایش دهند.»
این واکنش پرشور باعث شد مدیران استودیوی یونایتد آرتیستز از خالقان اثر بخواهند نسخهای مستقل از این انیمیشن تولید کنند. هرچند فریز فرلِنگ در ابتدا آن برنامهای طولانی مدت برای آینده آن نداشت، اما تهیهکننده، دیوید دپتی، بلافاصله پتانسیل آن را درک کرد و برای دریافت حمایت بیشتر به شرکت میرِیش مراجعه کرد. در آغاز، یونایتد آرتیستز قراردادی برای تولید ۱۵۶ انیمیشن کوتاه (که در نهایت ۱۲۴ مورد از آنها به شکل سینمایی ساخته شد) تنظیم کرد؛ طبق این قرارداد، ۲۵ درصد از حقوق اثر به این همکاری تعلق میگرفت و توافق بهصورت رسمی نهایی شد. «موفقیت انیمیشنهای کوتاه پلنگ صورتی نمونهای شاخص از تغییر ذائقه تماشاگران بود؛ چرا که انیمیشن در آن دوران به نوعی مدرنیسم دست یافته بود که میراث استودیوی UPA به شمار میرفت و سبک و هنر کارتونی را دگرگون کرد.»

بر پایه آنچه در تیتراژ فیلم معرفی شده بود، اولین قسمت کارتون، نمونهای ساده و کاربردی از هنر انیمیشن به شمار میرود. برخلاف کمدیهای دیالوگ محور و پرشور هانا باربرا در آن دوران، این اثر بهطور کامل بر پایه شوخیها طراحی شده و الگویی برای قسمتهای بعدی فراهم کرد. این شیطونک صورتی ما که بیشتر بازیگوش است تا شرور، و با همان کنجکاوی همیشگی وارد قاب میشود.
این اثر اصلا یک فیلم کوتاه پیشپاافتاده نیست، بلکه سبک و سیاق خود را از طریق یک بازی ساده با رنگ (و ذوق) به نمایش میگذارد؛ منظور دقیقا زمانی است که پلنگ صورتی زیرکانه سطل آبی رنگ را با سطل صورتی تعویض میکند. فرلِنگ تکنیکهای مختلفی را به کار میگیرد؛ دو شخصیت بهصورت بیقاعده، از بالا به پایین، از پایین به بالا و به پهلو دیوارها را رنگ میکنند تا اینکه پلنگ صورتی رد منحصربهفرد پنجههای صورتی خود را باقی میگذارد و سپس با اسپری، ریختن و پرتاب رنگ، باقی خانه را رنگآمیزی میکند. در نهایت، یک «پینکتوپیا» شخصی شکل میگیرد و طلوع خورشید صورتی به جهان معرفی میشود.

اگرچه «The Pink Phink» به طنازی و ظرافت انیمیشن برنده اسکار امجیام در سال بعد، The Dot and the Line: A Romance in Lower Mathematics (به کارگردانی چاک جونز)، نمیرسد، اما همچنان اثری بنیادین محسوب میشود. از طریق مینیمالیسم و زیباییشناسی «کارتون مدرن»، پسزمینههای ساده و انتزاعی بهطرز بینقصی به کار گرفته شده و نشان میدهد انیمیشن تا چه حد توانمند است.
در واقع، موفقیت کارتونهای کوتاه پلنگ صورتی نمونهای بارز از تغییر ذائقه تماشاگران است؛ چرا که انیمیشن اکنون سبک مدرنیسم میانه سدهای را ارائه میدهد که میراث استودیوی UPA آن را پایهگذاری کرده و سبک و هنر کارتونی را دگرگون کرد. ظرافتی که پلنگ صورتی تجسم میبخشد، بخشی از همین تحول است؛ شخصیتی که از نخستین حضورش در تیتراژ نوآورانه، سبک ذاتی و مشخص خود را به همراه داشته است.
استاد ظرافت
در کتاب مارک آرنولد با عنوان Think Pink! The DePatie–Freleng Story، هوپ فرلِنگ شا، دختر فریز فرلِنگ، اشاره میکند که ظرافت الهامگرفته از فرد استر، از تاثیر مادرش بر پدرش نشات گرفته و همین جزییات است که شخصیتها را قابلدرک میکند. او میگوید: «اگر به انیمیشنها نگاه کنید، آنها مانند انسان دارای حساسیت، شوخطبعی و زیرکیاند.» طبیعی است که بخش زیادی از شخصیت یک انیماتور در شخصیتهایش بازتاب یابد؛ بنابراین جای تعجب نیست که «دماغدرشت» شباهتی به فرلِنگ دارد و فیزیک لاغر و کشیده پلنگ صورتی در واقع نمایانگر هنرمند طراحی، هاولی پرت است.

بهعنوان دست راست فریز فرلِنگ، هاولی پرت نقش مهمی در جانبخشی به پلنگ صورتی ایفا کرد و ابتدا بهعنوان کارگردان مشترک در The Pink Phink فعالیت داشت و سپس هدایت بسیاری از قسمتهای بعدی را بر عهده گرفت. البته بخش زیادی از این موفقیت به کیفیت همیشگی شخصیت پلنگ بازمیگردد. اگرچه این گربه ممکن است دارای نقصهایی باشد (همانند الماس الهامبخشش)، اما این ستاره ساکت بیش از ۶۰ سال است که همچنان «گربهای جذاب» باقی مانده است.
منبع: Animationmagazine

![]()
source