در این مقاله قصد داریم ۱۰ صحنه هالک در MCU را معرفی کنیم که آنطور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفتهاند. در ادامه همراه مجله بازار باشید.
هالک یکی از پیچیدهترین شخصیتهای دنیای سینمایی مارول بوده که به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است. با وجود قدرت ویرانگر و حضور چشمگیرش در نبردهای بزرگ، بسیاری از لحظات تأثیرگذار او در سکوت و میان صحنههای شلوغ گم شدهاند. دلیلش هم را باید در اختلاف مارول و یونیورسال برای تولید فیلم اختصاصی با محوریت این غول سبز رنگ جستوجو کرد.
از نشانههای رشد شخصیتی بروس بنر گرفته تا لحظات آسیبپذیری و انسانیت، همگی در فیلمها و سریالهای Marvel Cinematic Universe موجود هستند اما کمتر کسی به عمق آنها توجه کرده است. در این مقاله نگاهی میاندازیم به ۱۰ صحنه هالک در MCU که بیسروصداتر از آن بودند که در خاطرهای مخاطبان بمانند اما هر کدام نقشی مهم در شکلدهی قوس شخصیتی او داشته باشند.
هالک هوشمند یک تاکو به اسکات میدهد

فیلم Avengers: Endgame یکی از آرامترین لحظاتش را به هالک و اسکات لنگ تعلق داد. اسکات بر اثر وزش باد تاکویش را از دست میدهد و هالک هوشمند با لبخندی مهربانانه، یکی دیگر به او میدهد. صحنهای که ساده و شاید هم خندهدار باشد و همزمان، صمیمیت زیادی را در خود جای داده است.
این رفتار کوچک نشان میدهد بروس بنر تا چه اندازه رشد کرده است. او دیگر مردی نیست که از هیولای درونش بترسد؛ حالا آرام، متعادل و حتی مهربان شده است. حرکات ظریف او در این صحنه نشاندهنده کنترل تازهای است که بر قدرت هالک به دست آورده؛ قدرتی که اینبار برای محکم کردن رابطه دوستی با یک ابرقهرمان دیگر به کار میرود. اکثر مخاطبان احتمالاً بهسادگی هر چه تمامتر از صحنه مزبور میگذرند اما این صحنه، نمادی کامل از تحول شخصیتی هالک است؛ هیولایی که پس از سالها خشم و نفرت، بالاخره به صلح درونی رسیده است. تاکو دادن او ممکن است جزئی به نظر برسد اما در حقیقت نشانهای از موفقیتی است که بروس بنر برای بدست آوردنش سالها تلاش کرد.
هالک جان وار ماشین و راکت را نجات میدهد

بعد از حمله ویرانگر تانوس به مقر اصلی انتقامجویان در Avengers: Endgame، هرجومرج همهجا را فرا میگیرد. در میان آوار و نابودی، هالک با وجود جراحت شدید ناشی از استفاده از دستکش بینهایت، از قدرتش برای نجات وار ماشین و راکت استفاده میکند تا آنها زیر آوار له نشوند. او با تمام توان، تودههای سنگین را نگه میدارد؛ لحظهای که الهامگرفته از یکی از کاورهای معروف کمیکهای Avengers است.
این صحنه قهرمانانه به دلیل همزمانی با نبرد بزرگ پایانی فیلم کمتر مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است اما در واقع شجاعت بروس بن را بهخوبی نشان میدهد. حتی در حالی که بدنش شکسته و آسیبدیده است، باز هم دیگران را در اولویت قرار میدهد و درد خودش را برای محافظت از دوستانش نادیده میگیرد.
این لحظه بهسادگی ابرقهرمان بودن هالک هوشمند را تایید میکند. دیگر خبری از خشم و قدرت بیمهار نیست، بلکه استقامت، مهربانی و ازخودگذشتگی در اولویت قرار دارد. او فریاد نمیزند و خودنمایی نمیکند، فقط دست به اقدام لازم میزند. یکی از خالصترین اقدامات ابرقهرمانی در کل دنیای سینمایی مارول در همین صحنه رقم میخورد؛ توسط شخصیتی که روزی از خودش میترسید.
همنشینی هالک و بتی در یک غار

در میان صحنههای سرشار از هیجان و جنب و جوش فیلم The Incredible Hulk، لحظهای آرام وجود دارد که به باد فراموشی سپرده شده است؛ جایی که هالک و بتی راس در غاری پناه گرفتهاند و همزمان، طوفانی سهمگین در جریان است. این نخستین باری است که جنبه آرام و حَساس هالک وحشی در دنیای سینمایی مارول به نمایش گذاشته شد؛ اتفاقی که نشان میداد او از همان ابتدا موجودی فراتر از یک غول خرابکار بود.
در این صحنه، هالکِ آسیبپذیر حتی از صدای رعد میترسد اما در عین حال رفتاری محافظتآمیز نسبت به بتی دارد. در مقابل، بتی رفتاری مهربانانه داشته و غول سبز هم آرام میشود. این لحظه، بُعدی انسانی به هالک میبخشد که کمتر فیلمی در ادامه توانست کار مشابهی انجام دهد. این اتفاق همچنین نشان میداد علیرغم اینکه غول سبز کنترل جسم را بر عهده داشت، بروس بنر همچنان تاثیر خودش را روی رفتارها میگذاشت.
این صحنه نخستین نشانهای است که تایید میکند شخصیت هالک صرفاً تجسم خشم نیست. او در واقع در جستوجوی امنیت و درک متقابل است. تمام این سکانس یک زمینهچینی برای پیچیدگی احساسی است که بعدها مسیر تحول او را در MCU شکل میدهد. این بخش نه درباره ویرانی، بلکه درباره نیاز او به عشق و آرامش است؛ یکی از معدود لحظاتی در دنیای مارول که از لحاظ تاثیرگذاری به گرد پای سریال انیمیشنی The Incredible Hulk میرسد.
هوشیاری پس از سقوط

پس از نبرد بزرگ روی هلیکریر در فیلم The Avengers و سقوط از آسمان، بروس بنر در انباری از خواب بیدار شده و از حالت هالک به انسان درآمده است. نگهبان مسن انبار با خونسردی به او میگوید: «پسر، تو یه وضعیت خاص داری»؛ جملهای ساده که یکی از بامزهترین لحظات پس از نبرد را رقم میزند. این صحنه بهخوبی تضاد میان بروس و هویت دیگرش، یعنی هالک را نشان میدهد.
بروس بنر به یاد نمیآورد هالک چه کرده یا کجا فرود آمده و با نگرانی از نگهبان میپرسد آیا به کسی آسیبی رسانده است یا نه. این گفتگو نشان میدهد با وجود پیشرفتهایشان در کنترل هاک، هنوز میان این دو بُعد از هویتش فاصلهای زیاد وجود دارد. این لحظه نه چندان هیجانانگیز، خستگی بروس از عدم کنترل را به خوبی نشان میدهد.
صحنه مزبور همچنین جنبهای از بروس بنر را به تصویر میکشد که اغلب در بررسی روند تحولات هالک نادیده گرفته میشود: سردرگمیِ بعد از بازگشت به حالت انسانی. هر دفعه که غول سبز رنگ پدیدار میشود، ویرانیهای زیادی رخ داده و این بروس است که باید با پیامدهای روحی و جسمی آن روبهرو شود. همین آسیبپذیری در قالب طنزی کوچک به تصویر کشیده و یکی از انسانیترین لحظات فیلم The Avengers را رقم میزند.
سردرگمی از قابلیت تغییر شکل لوکی

وقتی انتقامجویان در Avengers: Endgame به سال ۲۰۱۲ بازمیگردند، مخاطبان شاهد صحنهای جالب از پیامدهای نبرد نیویورک در برج استارک هستند؛ جایی که لوکی اسیر شده است. در میان شوخیهای پس از نبرد، لوکی برای تمسخر کاپیتان آمریکا بهطور موقتی به شکل او درمیآید و درست در این لحظه، واکنش هالک همهچیز را جذابتر میکند.
هالک با نگاهی حیرتزده، به لوکی و کاپیتان آمریکا نگاه میکند تا بفهمد چه اتفاقی افتاده است. سپس وقتی متوجه تغییر شکل میشود، دوباره نسبت به لوکی خشمگین میدهد. این شوخی کوتاه و بهظاهر ساده، بُعدی متفاوت از شخصیت هالک را نشان میدهد: اینکه خشم تنها چیزی نیست که غول سبز احساس کرده و میتواند با سردرگمی هم مواجه شود.
در این صحنه قدرتمندترین انتقامجو نه با خشونت بلکه با معصومیتی کودکانه واکنش نشان میدهد. همین چند ثانیه طنزآمیز به مخاطبان یادآوری میکند که در اعماقِ این غول بیشاخ و دم، هنوز روحی ساده، صادق و حتی بامزه نهفته است.
بلک ویدیو، هالک را فرا میخواند

در نبرد پایانی فیلم Avengers: Age of Ultron، ناتاشا رومانوف عمداً بروس بنر را تحریک میکند تا هالک درونش را آزاد کند. این تصمیم نشاندهنده اعتماد و در عین حال کنترل او روی هیولایی است که همه از آن میترسند. بدین ترتیب، ناتاشا در لحظهای حساس نفرین همیشگی بروس را به سلاحی قدرتمند برای رسیدن به پیروزی تبدیل میکند.
وقتی آن دو به مکانی امن میرسند، بلک ویدو بروس بنر را با یک ضربه به درون درهای عمیق پرت میکند. چند لحظه بعد، هالک از اعماق به بیرون پریده و درست مقابل او قرار میگیرد. این سکانس کوتاه اما پرمعنا، قرار گرفتن دو نیروی متضاد (آرامش ناتاشا و غریزه وحشی هالک) و تاثیرشان روی یکدیگر را به تصویر میکشد.
این صحنه تنها یک نمایشدهنده تبدیل بروس بنر به هالک نبوده و نشاندهنده اعتماد، صمیمیت و کنترل میان بروس و ناتاشا رومانوف است.
هالک از تشویق شدن لذت میبرد

نبرد هالک با ثور در فیلم Thor: Ragnarok یکی از بهیادماندنیترین صحنههای دنیای سینمایی مارول است اما دقایقِ قبل از آغاز این مبارزه، چهره کاملاً متفاوتی از غول سبز را میبینیم. وقتی هالک برای نخستینبار وارد میدان گلادیاتوری میشود، جمعیت با شور و هیجان او را تشویق میکند. برای اولین بار او نه مورد ترس قرار گرفته و نه تحت تعقیب است، بلکه ستایش میشود.
واکنش هالک پر از شادی کودکانه است؛ با غرور و شوق فریاد میکشد و از توجه جمعیت لذت میبرد. این لحظه، نشان میدهد ترس و نگرانی بروس بنر تا حدود زیادی بیمورد بوده است. او سالها از هالک فرار کرده بود اما اینجا خودِ هالک است که مورد پذیرش و تشویق قرار گرفته، نه بروس. اینکه تشویق شدن در یک سیاره بیگانه رخ میدهد، اصلاً اهمیتی ندارد.
این صحنه نگاهی عمیق به وضعیت روانی هالک میاندازد: او هرگز صرفاً به دنبال تخریب نیست، بلکه در جستجوی تعلق و درک شدن است. همان لبخند صادقانه در میدان نبرد، دلیل امتناع بعدی او از بازگشت به حالت انسانی را فاش میکند. بدین ترتیب در پسزمینه نبرد یکی از احساسیترین لحظات شخصیتی هالک رقم میخورد.
بروس بنر به حرفهای مرد آهنی گوش میدهد

در صحنه پس از تیتراژ فیلم Iron Man 3، تونی استارک ماجرای پراضطراب خود را برای بروس بنر خسته و خوابآلود تعریف میکند. در پایان، بروس با صداقتی طنزآمیز اعتراف میکند «از آن نوع دکترها نیست». این گفتگوی صمیمانه، لحظهای به ظاهر ساده اما معنادار است.
این گفتگوی آرام، دوستی میان دو نابغه دنیای سینمایی مارول را به نمایش میگذرد. بروس نیازی ندارد مشاوره بدهد و حضور او برای متعادل کردن روح و روان تونی استارک کافی است. شوخطبعیِ موجود در صحنه، آسیبپذیری هر دوی آنها را پنهان کرده و نشان میدهد چگونه اعتمادی عمیق شکل گرفته است.
این صحنه همچنین قدرت دنیای مارول و سازندگانش در انسانیسازی ابرقهرمانان را به تصویر میکشد. گفتگوی دو نابغه درباره ترس نشان میدهد شاید در میدان نبرد شجاع و نترس باشند اما همچنان یک انسانِ معمولی هستند که میتوانند از جنبه روانی آسیبپذیر باشند.
بروس، اسکارلت ویچ را تهدید میکند

بعد از اینکه واندا ماکسیموف ذهن بروس بنر را در فیلم Avengers: Age of Ultron دستکاری کرده و باعث خشم و ویرانی هالک در ژوهانسبورگ میشود، در ادامه فیلم گفتگویی کوتاه اما پرتنش میان آن دو شکل میگیرد. بروس با صدایی لرزان از خشم به او هشدار میدهد دیگر با ذهنش بازی نکند. جمله تکاندهنده او (میتونم بدون تغییر رنگ، نفس را از تنت بگیرم) از جمله دیالوگهای ماندگار و هولناک دنیای ابرقهرمانان است.
این لحظه بطور همزمان آسیبپذیری و خشم موجود در بروس بنر را نشان میدهد؛ او آنقدر در برابر اسکارلت ویچ آسیبپذیر است که تهدید میکند بدون کمک هالک میتواند دست به قتل بزند. از سوی دیگر، صدای لرزانش نشان میدهد خشم زیادی را کنترل میکند.
صحنه مزبور کوتاه اما تأثیرگذاربوده، نشان میدهد مرز میان بروس و هالک چقدر باریک شده و هر دو روی یکدیگر تاثیرات غیرقابلانکاری میگذارند. به هر حال، ریشه این رفتار خشونتآمیز را باید در غول سبز رنگ جستوجو کرد.
مواجهه با نابودی

بعد از نبرد با زره هالکباستر در فیلم Avengers: Age of Ultron، هالک در میان ویرانههای شهری که نابود کرده ایستاده است. نه فریادی میزند و نه چیزی میگوید. فقط سکوت و مشاهده خرابیها. این اتفاق، یکی از غمانگیزترین صحنههای دنیای سینمایی مارول است. برای نخستین بار، هالک به عواقب قدرت بدون مرز خود نگاه میکند. چشمانش ترس مردم و بیاعتمادی جهان را میبیند و متوجه میشود دیگر در نگاه آنان قهرمان نیست. نگاهش که ترکیبی از سردرگمی، وحشت و احساس گناه بوده، نشان میدهد به نوعی خودآگاهی رسیده است.
این لحظه، حلقه اتصال میان Age of Ultron و Thor: Ragnarok بوده و دلیل ناپدید شدن هالک را فاش میکند؛ او از روی ترس فرار نکرد، بلکه بخاطر خجالت شرمندگی اینکار را انجام داد. همان لحظه، تضاد درونی هالک را بهتر از هر چیزی به تصویر میکشد.
نظر شما در رابطه با صحنههای معرفیشده چیست؟ نظراتتان را با ما و دیگر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
بهترین بازی های ترسناک با امید لنون؛ میزگیم ویژه هالووین

![]()
source