در این مقاله به معرفی ۱۰ فیلم خانوادگی میپردازیم که وقتی پای تماشایشان مینشینید، خواهید فهمید از ابتدا تا انتها فوقالعاده هستند. در ادامه همراه مجله بازار باشید.
سینمای خانوادگی پر از آثار درخشان و تماشایی است؛ فیلمهایی که برای کودکان ساخته شدهاند اما در کمال ناباوری مخاطبان تمام سنین را شگفتزده کردهاند. با نظر گرفتن تعداد بالای ارزشمند این سبک، طبیعی است که بعضی فیلمها از دید عموم پنهان بمانند و آنطور که باید مورد توجه قرار نگیرند. دلایل متعددی هم در رخ دادن این اتفاق دخیل بودند؛ گاهی منتقدان نتوانستهاند با آنها ارتباط برقرار کنند یا گاهی هم مخاطبان سرگرم دنبال کردن بلاک باسترهای بزرگ بودهاند و فرصتی برای کشف این گوهرهای پنهان پیدا نکردهاند.
به هر حال، این آثار از ابتدا تا انتها تقریباً بینقص و سزاوار توجه دوبارهاند. یک نمونه، انیمیشن A Goofy Movie بوده که این روزها بواسطه موجی از نوستالژی میان کسانی که با آن بزرگ شدهاند دوباره محبوب شده است؛ تا جایی که طرفدارانش در همایشها حاضر شده و خود را به شکلهای آنها در میآورند. حتی فیلم فانتزی Stardust که با عرضه در پلتفرمهای استریم، مخاطبان تازهای پیدا کرده است. این اتفاقات نشان میدهند جمله معروف جی. آر. آر. تالکین (J.R.R. Tolkien)، نویسنده ارباب حلقهها، حقیقت دارد: «هر آنچه زر است نمیدرخشد.»
در ادامه به معرفی ۱۰ فیلم خانوادگی میپردازیم که به اندازه فیلمهای بزرگتر تبلیغ نشدند اما هر کدام شاهکاری در نوع خود هستند و ارزش تحسین فراوان را دارند.

Sinbad: Legend of the Seven Seas
استودیوی دریمورکز انیمیشن به ساخت برخی از زیباترین و ماندگارترین آثار انیمیشنی شهرت دارد. با این حال، حتی آنها هم گاهی شکستهایی را در گیشه تجربه کردهاند. یکی از این شکستهای تجاری، انیمیشن سنباد: افسانه هفت دریا (Sinbad: Legend of the Seven Seas) بود.
ایده ساخت انیمیشن Sinbad: Legend of the Seven Seas در دهه ۱۹۹۰ شکل گرفت اما در طول مسیر به دلیل اختلافات مدیریتی و تغییرات سیاسی بارها بازنویسی شد و در نهایت در سال ۲۰۰۳ با داستان و فضایی متفاوت از طرح اولیه روی پرده نقرهای آمد. فیلم از نظر فروش چندان موفق نبود و با انتظارات اولیه تفاوت داشت اما داستانی جذاب، طراحی جسورانه و صداپیشگی فوقالعادهای دارد.
برد پیت، کاترین زتاجونز، دنیس هیسبرت و میشل فایفر در نقش اریس، از جمله استعدادهای درخشانی هستند که از صداهایشان برای جان بخشیدن به شخصیتهای داستان بهره بردند. اریس در داستان، با فریبها و بازیهای ذهنیاش سنباد را درگیر آزمونی اخلاقی میکند و از تماشای هرج و مرج و فروپاشی دنیاها لذت میبرد. فیلم مملو از طنز، تعلیق، عشق و ماجراجویی دریایی بوده و اگر آن را بدون پیش داوری ببینید، میتوانید از این حماسه قدر ندیده لذت فراوانی ببرید.

The Kid
بروس ویلیس یکی از چهرههای ماندگار هالیوود است که معمولاً با فیلمهای اکشن و مهیج مانند جانسخت (Die Hard) شناخته میشود اما در کارنامهاش نقشهای احساسی و عمیقی هم دیده میشود. یکی از نمونههای شاخص آن، فیلم خانوادگی The Kid است. ماجرا از این قرار بود که ویلیس پس از شکست پروژهای به نام Broadway Brawler که به دیزنی میلیونها دلار ضرر زد، مجبور شد در سه فیلم این استودیو بازی کند تا ضررها جبران شود. نکته جالب ماجرا اینجاست که سه فیلم اجباری، یعنی The Kid ،The Sixth Sense و Armageddon از موفقترین آثار دوران کاریاش محسوب میشوند.
در فیلم بچه (The Kid)، بروس ویلیس نقش راس دوریتز را ایفا میکند؛ مشاور تصویر عمومی مغرور و سردی که از زندگیاش رضایت ندارد تا اینکه ناگهان با نسخه هشت ساله خودش روبرو میشود. برخورد این دو نسخه از یک انسان، به سفری احساسی و بامزه تبدیل میشود که پر از پیامهای انسانی و درسهای زندگی است. یکی از منتقدان مشهور به نام راجر ایبرت به فیلم چهار ستاره داده و نوشته است: «The Kid فیلمی خودمانی و مؤثر است؛ داستانی شیرین درباره مرد و پسربچهای که به هم کمک میکنند تا انسان بهتری شوند.»

Onward
فیلم فانتزی پیکسار به پیش (Onward) قربانی بدشانسیِ زمان اکران شد. کسی نمیدانست شیوع ناگهانی ویروس کرونا قرار است سینماها را تعطیل کند و مخاطبان را در خانهها نگه دارد. با وجود شرایط سخت، فیلم توانست عملکرد قابلقبولی در گیشه داشته باشد و برای کسانی که آن را دیدند، به اثری فراموشنشدنی تبدیل شد. Onward را میتوان نسخه برادرانه فیلم Frozen توصیف کرد. داستان دو برادر به نامهای ایان (تام هالند) و بارلی (کریس پرت) است که در دنیایی مدرن اما جادویی زندگی میکنند و با استفاده از طلسمی جادویی سعی دارند پدر مرحومشان را فقط برای یک روز بازگردانند.
فیلم Onward ترکیبی است از ماجراجویی جادهای، طنز هوشمندانه و احساسی عمیق درباره خانواده. نکته جالب اینکه داستان بر اساس تجربه واقعی کارگردان یعنی دن اسکانلون و برادرش نوشته شده است. شیمی عالی میان تام هالند و کریس پرت (که قبلتر در فیلمهای مارول با هم کار کرده بودند) به فیلم صمیمیت خاصی بخشیده است. Onward از آن فیلمهایی است که باعث خنده، اشک و در نهایت آشتی دوباره با خانواده میشود؛ از همین رو، لیاقت توجه بیشتر نسبت به زمان اکرانش را دارد.

Sky High
اگر دبیرستانی مخصوص نوجوانان ابرقهرمان وجود داشت، چه شکلی بود؟ فیلم اسکای های (Sky High) به همین سؤال پاسخ میدهد. در این فیلم، مایکل آنگارانو در نقش ویل استرانگهولد ظاهر میشود؛ پسری که پدر و مادرش (با نقش آفرینی عالی کرت راسل و کلی پرستون) از مشهورترین ابرقهرمانان دنیا هستند اما خودش هنوز هیچ قدرتی ندارد. با این حال، به مدرسه مخصوص ابرقهرمانان جوان رفته و ناخواسته وارد ماجراهایی میشود که پر از طنز، درگیری و رشد شخصیتی است.
در زمانی که ژانر ابرقهرمانی هنوز به محبوبیت امروزی نرسیده بود، Sky High با دیدگاهی خلاقانه و طنزآمیز به آن نگاه کرد؛ چیزی که امروز آن را خودآگاهی ژانری نامیده شده و شامل اشاره و شوخی به خود اثر میشود. این فیلم همچنین ادای دینی هوشمندانه به کمیکبوکهاست که در زمان اکرانش چندان مورد توجه قرار نگرفت اما با گذر زمان به یکی از فیلمهای محبوب طرفداران بدل شد. امروز Sky High اثری دوستداشتنی و پرطرفدار بوده و از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی دوران خودش به شمار میآید که در زمان اکران نادیده گرفته شد.

Robin Hood
شخصِ والت دیزنی چنان نیروی محرکهای پشت استودیوی خود بود که مرگش در سال ۱۹۶۶ میلادی مثل زلزلهای در یک امپراتوری عمل کرد. بسیاری از انیماتورها و تهیهکنندگان بدون حضور او احساس سردرگمی میکردند و چند سال نخست پس از درگذشتش با بیثباتی و تردید همراه بود. یکی از فیلمهایی که در همین دوران گذار ساخته شد، رابین هود (Robin Hood) بود؛ اثری که قهرمان محبوب افسانهای را با ظاهری حیوانگونه بازآفرینی و او را به روباهی سخنگو و زیرک تبدیل کرد.
حرکت دیزنی برای فاصله گرفتن از افسانههای سنتی در آن دوران بحرانی جسورانه بود و هرچند Robin Hood به موفقیت تجاری دیگر آثار استودیو نرسید، هنوز هم فیلمی تماشایی و ارزشمند است. موسیقی فیلم عالی بوده و داستان، نگاهی هوشمندانه به تفاوتهای طبقاتی و سو استفاده از قدرت توسط فرمانروایان فاسد دارد.
صداپیشگیها هم بینقصاند؛ بهویژه پیتر اوستینوف در نقش شاهزاده جان که بچهگانه، مغرور و خودخواه است. تماشای صحنههایی که او شستش را میمکد و برای مادرش گریه میکند، هم خندهدار است و هم کنایهآمیز؛ نوعی طنز اجتماعی به سبک دیزنی درباره خودکامگان تاریخ. این فیلم در طول زمان به اثری کالت و دوستداشتنی بدل شده و گزینهای عالی برای یک اقتباس لایو اکشن در آینده است. البته که همین الان هم آثار لایو اکشنی با محوریت رابین هود وجود دارد اما باید دید دیزنی به سراغش میرود یا خیر.

Mr. Bean’s Holiday
روآن اتکینسون یک نابغه کمدی بوده که شخصیت جهانی و جاودانه مستر بین را خلق کرد. این شخصیت ابتدا در مجموعه تلویزیونی پرطرفدار و سپس در فیلمهای سینمایی و انیمیشن خود را در معرض نمایش علاقه مندان قرار داد. در سال ۲۰۰۷ میلادی، اتکینسون بار دیگر در نقش این شخصیت در فیلمی به نام تعطیلات مستر بین (Mr. Bean’s Holiday) بازگشت.
فیلم Mr. Bean’s Holiday ماجرای بین را در سفری به فرانسه دنبال میکند؛ جایی که تنها آرزویش دیدن دریاست. اما مطابق معمول، اشتباهات بامزه و بدبیاریهای پشت سرهم، سفر او را به زنجیرهای از موقعیتهای کمدی غیرقابل پیشبینی تبدیل میکنند. بین با همان خلاقیت عجیب و رفتار فرصتطلبانهاش از هر موقعیت دشوار جان سالم به در میبرد.
فیلم Mr. Bean’s Holiday یک کمدی پرخنده است که با دیالوگهای حداقلی، بیشترین تأثیر را میگذارد. همین ویژگی یادآور سریال اصلی بوده و باعث میشود طنز فیلم برای مخاطبان تمام فرهنگها قابل درک باشد. شوخیهای فیزیکی اتکینسون هنوز هم بهطرز بینقصی کار میکنند و فیلم با خط داستانی منسجم و صحنههای خندهدار بیشمارش، یکی از بهترین آثار کمدی دهه ۲۰۰۰ به شمار میآید.

The Swan Princess
یک شاهدخت نفرینشده، یک شاهزاده در جستوجوی رستگاری و رقیبی حسود که از جادوی تاریک برای رسیدن به خواستهاش استفاده میکند؛ اینها تنها بخشی از عناصری هستند که شاهدخت قو (The Swan Princess) را به تماشاییترین شکل ممکن درآوردهاند.
با الهام از انیمیشنهای کلاسیکی مثل زیبای خفته و سیندرلا، فیلم The Swan Princess مسیر خود را میسازد و همین تفاوت، آن را خاص میکند. در داستان، اودت (با صداپیشگی میشل نیکاسترو) و دِرِک (هاوارد مکگیلین) از کودکی برای ازدواج نامزد شدهاند اما وقتی بزرگ میشوند، درِک با حرفی نسنجیده دل اودت را میشکند. او که تصور میکند عشق دِرِک سطحی است، طی اتفاقاتی جدا میشود؛ چون توسط جادوگری پلید، ربوده و نفرین میشود.
The Swan Princess پر از انیمیشنهای زیبا، شوخطبعی هوشمندانه و ترانههای بهیادماندنی است. شخصیتها (حتی حیوانها) واقعی و باورپذیر به نظر میرسند و داستان از آغاز تا پایان، ضرباهنگ درستی دارد. فیلمی است پر از احساس، فانتزی و ماجراجویی که میتوان آن را یکی از کاملترین آثار خانوادگی دهه ۹۰ میلادی دانست.

Lemony Snicket’s A Series of Unfortunate Events
فیلم مجموعهای از اتفاقات ناگوار (Lemony Snicket’s A Series of Unfortunate Events) که نباید آن را با سریال تلویزیونی سالها بعدش اشتباه گرفت، اثری دلانگیز و در عین حال تیره است. این فیلم در سال ۲۰۰۴ ساخته شد و بر اساس مجموعه کتابهای پرفروش دنیل هندلر با نام مستعار لمُنی اسنیکت است.
داستان درباره سه کودک باهوش خانواده بودلر (امیلی براونینگ، لیام آیکن و دوقلوهای شلبی و کارا هافمن) است که پس از مرگ تراژیک والدینشان در آتشسوزی مرموزی، یتیم شده و سرپرستیشان به مردی مرموز و فریبکار به نام کنت اُلاف سپرده میشود.
جیم کری در نقش اُلاف درخشان ظاهر شده و ترکیبی از کمدی دیوانهوار و شرارتی هوشمندانه را جلوی دوربین ارائه میدهد. دیدن او در نقش یک شرور جذاب است و اجرای پرانرژیاش فیلم را به سطحی بالاتر میبرد. فیلم مملو از بازیگران مطرح در نقشهای کوتاه و دنیایی چشمنواز است.
دو دهه قبل از اینکه سریالهایی مثل Wednesday سبک «تاریک و طنز سیاه» را به جریان اصلی بیاورند، فیلم Lemony Snicket’s A Series of Unfortunate Events با حالوهوایی گوتیک، مرموز و زیبا راه خودش را باز کرده بود. این فیلم بیتردید یکی از فانتزیهای دهه ۲۰۰۰ میلادی است که در حد شایستگیهایش مورد توجه قرار نگرفت و با گذشت این همه سال، هنوز هم تماشایش ارزش دارد.

A Goofy Movie
یکی از منتقدان درباره فیلم A Goofy Movie گفته بود: «از تظاهر کردن به اینکه A Goofy Movie یکی از بزرگترین شاهکارهای دیزنی نیست، خسته شدهام». این فیلم که به «صدای یک نسل» مشهور شده، بیشتر شبیه یک اثر کلاسیک با محوریت رشد و بلوغ شخصیتی است تا یک فیلم معمولی دیزنی. داستان درباره پدر و پسری است که در برقراری ارتباط با یکدیگر دچار مشکل هستند و با هم در یک سفر جادهای سراسری کشور ماجراجویی میکنند.
A Goofy Movie با هر چیزی که دیزنی تا آن زمان ساخته بود متفاوت بود. این فیلم یکی از شخصیتهای اصلی و محبوب دیزنی را برای اولین بار در یک اثر بلند خود به نمایش میگذارد. طنز آن هوشمندانه و بهجا است و نه افراطی؛ گرافیکها جذابیت انیمیشن دوبعدی را به بهترین شکل به تصویر میکشند و موسیقی فیلم به اندازه خود فیلم محبوب است. درست مانند فیلم Galaxy Quest، این موفقیت نهچندان و پرهیاهو توانست قلب طرفداران را به دست آورد و هیچگاه هم رهایشان نکرد.
امسال یک مستند جدید با عنوان Not Just a Goof منتشر شد که به بررسی و ستایش چگونگی تبدیل شدن این فیلم ساده و بیادعا به اثری تاثیرگذار و نمادین برای جوانان میپردازد و میراث فرهنگی A Goofy Movie را مورد بررسی قرار میدهد.

Stardust
فیلم Stardust نوشته نیل گیمن، نویسنده و فیلمنامهنویس مشهور انگلیسی، یکی از آثار خانوادگی بسیار قدر ندیده بوده که از ابتدا تا پایان عالی و تماشایی است. چارلی کاکس، بازیگر کنونی دردویل در دنیای سینمایی مارول، در نقش قهرمان ساده و فروتن داستان حضور دارد؛ پسری که به قلمروی جادوییِ نزدیک به مرز روستایش سفر میکند. در حالی که تریستان در تلاش است تا دل زنی را که فکر میکند عاشق اوست به دست آورد، درگیر موضوعی بسیار مهمتر شده و بدون اینکه بفهمد، قدم در مسیری سرنوشتساز میگذارد.
Stardust تمام ویژگیهای یک فیلم خانوادگی شایسته اسکار را دارد اما متأسفانه توسط منتقدان نادیده گرفته شد. فیلم، شخصیتهای زن قوی و پویایی داشته و پر از لایههای جذابیت، رمز و راز و درام است. پایان فیلم با کتاب متفاوت است اما وفادار به دیدگاه و اهمیت داستانی گیمن باقی میماند. بازیگری و کارگردانی فیلم عالی بوده و طراحی لباس و جلوههای ویژه بسیار چشمنوازند.
نظر شما در رابطه با فیلمهای معرفیشده چیست؟ نظراتتان را با ما و دیگر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
اعترافات جنجالی یوتوبرهای فارسی؛ میزگیم با بیگزموگ

![]()
source