جوان آنلاین: سعید مستغاثی در فضای مجازی نوشت: وقتی با او برخورد میکردی، انگار نه انگار که علاوه بر حوزه علمیه در دو سه رشته دانشگاهی هم تحصیلات عالی دارد و چندین مسئولیت تحقیقاتی و رسانهای برعهده اوست.
با صفا بود و خوش مشرب و اهل شوخی و بذلهگویی ولی در عین حال در مسائل مبرم جامعه و به خصوص وضعیت فرهنگی آن، خیلی جدی بود و بسیار عصبی میشد و جوش میزد.
موتوری زیرپایش بود (همان موتوری که او و خانوادهاش را بعد از دعای عرفه و در شب عید قربان به ملکوت اعلا برد) و خانه محقری در پایین دستترین بخشهای قم، اجاره کرده و خوشحال بود که از معماری سنتی برخوردار است و در آن حریم محرم و نامحرم رعایت میشود.
آرام و قرار نداشت یا در حال مطالعه بود و تحقیق و درس خواندن یا در حال بحث، فحصهای فرهنگی و علمی یا در حال درس دادن و نوشتن.
یک بار که پس از فارغالتحصیلی دوره عالی یکی از رشتهها، دیدم دوباره مشغول درس خواندن است، پرسیدم دیگر این ماجرا چیست؟
گفت: میخواهم دکترای رشتهای را به زبان انگلیسی بخوانم که حداقل در یک زبان دیگر هم مسلط بشوم!
بار دیگری که دیدمش، کتابهایی از تاریخ هنر و فلسفه هنر دستش بود، گفت دارم دکترای حکمت و فلسفه هنر میخوانم! و یک بار هم ناظر دفاعش از پایان نامه دکترای رشتهای دیگر در یکی از دانشگاههای کشور بودم!
هر وقت که او را میدیدم، انبوهی از دستنوشته و کتاب و… زیر بغلش بود و با شور و حرارت بینظیری درباره آنها سخن میگفت، گویی تازه موضوعات جدیدی کشف کرده و با مسائل نویی برخورد داشته است.
برای هر موضوعی دهها کتاب، رفرنس و منبع معرفی میکرد و در عین حال اصلاً متکلم وحده نبود و با پرسشهای متعدد سعی میکرد از آنچه طرف مقابلش هم میداند، نهایت بهره را ببرد و البته همه اینها را در گوشه کلاسها، اتاقها و حجرهها حبس نکرد، به طور مداوم در دانشگاهها و مراکز آکادمیک سراسر کشور جلسه درس و سخنرانی داشت و مباحث تاریخی و هنری و روز را به نحو هوشمندانه و استادانهای در کنار یکدیگر تحلیل میکرد، در یک سالی آمار گرفتیم، قریب به ۵۰۰ جلسه سخنرانی و درس در دانشگاهها و حوزههای سراسر کشور برگزار کرده بود! فعال فضای رسانهای بود و دورههای متعدد سواد رسانهای برای دانشجویان و طلاب برگزار کرد که حقیر هم در چند دوره آن، همکار و در کنارش بودم.
∎