دیزنی، محبوب‌ترین و تأثیرگذارترین شرکت رسانه‌ای تاریخ و یکی از غول‌های اقتصادی آمریکاست. آن‌ها از سال ۱۹۲۸ شروع به ساخت فیلم کرده‌اند و در میان ده‌ها انیمیشنی که در این سال‌ها منتشر کرده‌اند، تعداد آثار درخشانشان بسیار بیشتر از آثار معمولی است. واقعاً شگفت‌انگیز است که چطور در تمام این مدت، کیفیت تولیدات‌شان تا این حد بالا باقی مانده.

چه در انیمیشن‌های تولیدشده توسط استودیوی اصلی والت دیزنی، چه در پروژه‌هایی که با همکاری پیکسار ساخته شده‌اند، تقریباً همه فیلم‌هایی که با نام دیزنی عرضه می‌شوند، تبدیل به آثار ماندگار شده‌اند. این شرکت، شهرت امروزش را مدیون فیلم‌هایی صرفاً «خوب» نیست؛ بلکه تقریباً همه انیمیشن‌هایی که ساخته، از پایه و اساس، بسیار قوی بوده‌اند. حتی بعضی از آن‌ها را می‌توان بی‌نقص دانست؛ از آغاز تا پایان.

۱۰ انیمیشن دیزنی که از ابتدا تا انتها شاهکارند تا در لیست زیر ببینید و در انتها مطلبی کوتاه داریم از تفاوت آثار درخشان دیزنی با آثار درخشان پیکسار.

با اکران نسخه‌ی ضعیف لایو اکشن این فیلم، بسیاری از مخاطبان دوباره به سراغ نسخه‌ی اصلی لیلو و استیچ از سال ۲۰۰۲ برگشتند. کسانی که با این انیمیشن بزرگ شده‌اند، آن را به خاطر انیمیشن خیره‌کننده، علاقه‌ی بامزه‌اش به الویس پریسلی، داستان گرم و صمیمی درباره‌ی خانواده، و شخصیت‌های به‌شدت دوست‌داشتنی‌اش تحسین می‌کنند.
جمله‌ی معروف فیلم: «اوهانا یعنی خانواده. خانواده یعنی هیچ‌کس جا نمی‌مونه یا فراموش نمی‌شه»، پیام اصلی داستان را به‌خوبی بیان می‌کند؛ پیامی که علت ماندگاری فیلم را توضیح می‌دهد. این اثر هنوز هم یکی از محبوب‌ترین فیلم‌های دیزنی است و نمونه‌ی روشنی‌ست از اینکه چرا بازسازی‌های لایو اکشن نمی‌توانند جای نسخه‌های کلاسیک را بگیرند. در حالی که نسخه‌ی جدید ممکن است از نظر مالی موفق باشد، اما از لحاظ روح و کیفیت، در تضاد کامل با نسخه‌ی اصلی قرار دارد.

فیلم گوفی هنوز هم یکی از نمادین‌ترین آثار دیزنی است و اخیراً سی‌امین سالگرد آن نیز با تبلیغات گسترده‌ی دیزنی همراه شد. دلیل این توجه ویژه، قلب تپنده‌ی داستان، روح انسانی آن و طنز دلنشینی‌ست که باعث می‌شود این فیلم تا انتها دیدنی باقی بماند.
داستان درباره‌ی مکس است؛ نوجوانی که مجبور می‌شود با پدر دست‌وپاچلفتی‌اش، گوفی، به سفری جاده‌ای برود، در حالی که نگران قولی‌ست که به دختر مورد علاقه‌اش داده. این داستان بلوغ، با تمام لحظات شیرین و خنده‌دارش، هرگز از جذابیت نمی‌افتد و به یکی از به‌یادماندنی‌ترین آثار دیزنی تبدیل شده است.

با اعلام رسمی ساخت قسمت پنجم داستان اسباب‌بازی‌ها، جایگاه ویژه‌ی این مجموعه در میان تماشاگران دوباره تأیید شد. توی استوری نخستین فیلم تماماً کامپیوتری تاریخ سینما بود؛ اما چیزی که آن را به یکی از مهم‌ترین آثار دیزنی و پیکسار تبدیل کرد، فقط تکنولوژی نبود، بلکه داستان احساسی و متفاوت آن بود.
داستان فیلم نه‌تنها ایده‌ای خلاقانه و جدید دارد، بلکه رابطه‌ی پیچیده‌ی بین وودی و باز لایت‌یر را هم با دقت و ظرافت زیادی روایت می‌کند. این فیلم ترکیبی‌ست از نوآوری تکنیکی و داستان‌گویی احساسی که موفق شد دل نسل‌های مختلف را به‌دست بیاورد.

همه موافق‌اند که هیچ انیمیشن دیگری مثل بالا نمی‌تونه انقدر زود مخاطبش رو به گریه بندازه. در ابتدای فیلم، عشق میان کارل فردریکسن و همسرش، الی، به تصویر کشیده می‌شه؛ داستانی که با شادی شروع می‌شه اما خیلی زود به طرز دلخراشی به اندوه می‌رسه: الی به خاطر بیماری از دنیا می‌ره و کارل تنها و خشمگین باقی می‌مونه.

اما زمانی که کارل بالاخره موفق می‌شه خونه‌شو با بادکنک به پرواز دربیاره تا اون رو به بهشت آبشارها در آمریکای جنوبی ببره، ناگهان متوجه حضور یک مسافر قاچاقی می‌شه: پسر بچه‌ای به نام راسل. این دو با هم وارد ماجراجویی عجیبی می‌شن که اونا رو به دردسر می‌ندازه و در نهایت، قلب شکسته‌ی ابتدای فیلم رو به پایانی دل‌گرم‌کننده و زیبا تبدیل می‌کنه.

وقتی صحبت از بهترین انیمیشن‌های تاریخ دیزنی می‌شه، نام علاءالدین تقریباً همیشه بین گزینه‌هاست. این فیلم جادویی، به لطف فضای جذاب و داستان قهرمانِ فقیر و ساده‌ای که به موفقیت می‌رسه، به شدت در یادها مونده.

علاءالدین، پسری فقیر و خوش‌دل، وارد ماجرایی می‌شه که باید با کمک یک غول چراغ جادویی، در برابر نقشه‌های شیطانی جعفر بایسته و از پرنسس جاسمین محافظت کنه. این فیلم به مخاطب نشون می‌ده برای قهرمان بودن، لازم نیست خاص یا قدرتمند باشی؛ و همین پیام باعث شده محبوبیتش سال‌ها باقی بمونه.

بی‌دلیل نیست که بل، یکی از محبوب‌ترین پرنسس‌های دیزنی به حساب میاد. دیو و دلبر از بهترین فیلم‌های پرنسسی دیزنیه که هم بچه‌ها و هم بزرگ‌ترها ازش درس می‌گیرن. پیام مهم فیلم درباره قضاوت نکردن از روی ظاهر و درک زیبایی درونی، همیشه تأثیرگذار بوده.

با وجود اینکه در سال ۱۹۹۱ ساخته شده، انیمیشن فیلم هنوز هم چشم‌نوازه. طراحی دستی و سنتی این اثر، از بسیاری از انیمیشن‌های دیجیتال امروز جلوتره. دیدن اینکه بل به‌خاطر شخصیت درونی دلبر بهش دل می‌بنده، واقعاً تأثیرگذار و انسانی‌ست.

اولین پرنسس سیاه‌پوست دیزنی با الهامی از زندگی واقعی و طعمی از واقع‌گرایی اجتماعی

با توجه به اینکه این انیمیشن را همان کارگردان‌هایی ساخته‌اند که «علاءالدین» را هم ساخته بودند، همه انتظار یک فیلم عالی از ابتدا تا پایان را داشتند. داستان فیلم با یک پیچ جالب در کلیشه‌ی «بوسیدن قورباغه برای تبدیل او به شاهزاده» شروع می‌شود. تیانا وقتی این کار را می‌کند، خودش هم به قورباغه تبدیل می‌شود و حالا باید راهی سفری شود تا شرایط هر دویشان را تغییر دهد.

بهترین انیمیشن‌ ده سال اخیر از نظر تحریریه بازار

تیانا دختری با آرزوهای بزرگ است که می‌خواهد صاحب یک رستوران شود. این انیمیشن پیامی روشن دارد: سخت‌کوشی به موفقیت می‌انجامد، اما نباید قدر مسیر را در این میان نادیده گرفت. در میان آثار مدرن‌تر دیزنی، «شاهزاده‌خانم و قورباغه» بی‌تردید جزو سه‌تای اول است؛ ایده‌ای واقعاً جذاب که مخاطب را از ابتدا تا انتها درگیر نگه می‌دارد.

قبل از آنکه ژانر ابرقهرمانی به شکلی که امروز می‌شناسیم محبوب شود، پیکسار و دیزنی با همکاری یک کارگردان بزرگ، داستان ابرقهرمانانه‌ی خودشان را ساختند. داستان در دنیایی می‌گذرد که ابرقهرمانی تقریباً ممنوع شده، و خانواده‌ی پار دوباره به این دنیا کشیده می‌شوند، وقتی باب تصمیم می‌گیرد دوباره وارد عمل شود.

با وجود سلطه‌ی مارول و دی‌سی بر سینمای ابرقهرمانی، «شگفت‌انگیزان» همچنان یکی از خاص‌ترین استایل‌ها، فضاها و روایت‌ها را در این ژانر دارد. داستانی درباره‌ی خانواده که باعث می‌شود برای همه‌ی گروه‌های سنی و حتی کسانی که به فیلم‌های ابرقهرمانی علاقه ندارند، قابل درک و دلنشین باشد.

مثل «لیلو و استیچ»، «شیرشاه» هم نمونه‌ی دیگری از این است که چرا دیزنی نباید به سراغ بازسازی‌های لایو اکشن برود. این فیلم اثری استثنایی است که از نظر انیمیشن و موسیقی، جزو بهترین‌های تاریخ دیزنی به‌شمار می‌رود. آهنگ‌هایی مثل «هاکونا ماتاتا» و «دایره‌ی زندگی» هنوز هم در سال ۲۰۲۵ جزو محبوب‌ترین ترانه‌های دیزنی هستند.

شخصیت‌ها در این فیلم با جان‌دارترین شکل ممکن به تصویر کشیده شده‌اند. موضوع «کشف خود» که محور داستان سیمباست، بسیار قابل ارتباط است و باعث می‌شود تماشاگر واقعاً با او همراه شود.

۱۴ شخصیت برتر تاریخ انیمیشن، رتبه‌بندی‌شده

آزادی از بالای برجی بلند

در میان انیمیشن‌های سه‌بعدی دیزنی، «گیسوکمند» به‌سادگی یکی از بهترین‌ها، اگر نگوییم بهترین، است. این فیلم با اقتباس از داستان راپونزل، روایتی کاملاً تازه ارائه می‌دهد و شخصیت اصلی را همراه با فلین رایدر به سفری می‌فرستد برای کشف خود و تماشای فانوس‌هایی که هرسال در یک شب خاص به آسمان می‌روند.

مردم این فیلم را به خاطر لطافت، احساسات و زیبایی‌اش دوست دارند. حتی امروز، بسیاری از نسل جوان‌تر این انیمیشن را محبوب‌ترین اثر دیزنی می‌دانند و دلیل خوبی هم برای این انتخاب دارند. هر لحظه از «گیسوکمند» سراسر لذت و شادی است، و این حقیقت بعد از ۱۵ سال هنوز تغییر نکرده.

منبع: Collider

شاید از خودتان بپرسید چرا بعضی از این فیلم‌ها را در لیست آثار دیزنی هم دیده بودید؟ بالاخره انیمیشن بالا برای دیزنی است یا پیکسار؟

از سال ۲۰۰۶ به بعد، شرکت پیکسار به‌عنوان یکی از زیرمجموعه‌های رسمی کمپانی دیزنی درآمد. در واقع، دیزنی مالکیت کامل پیکسار را به‌دست آورد و از آن زمان، تمامی فیلم‌های تولید شده توسط پیکسار از نظر حقوقی و برندینگ تحت عنوان «دیزنی-پیکسار» شناخته می‌شوند.

با این حال، پیش از این ادغام، پیکسار فیلم‌های موفق و پرطرفداری مانند Toy Story، Finding Nemo و The Incredibles را ساخته بود که باعث شده همیشه یک تمایز ذهنی بین آثار «دیزنی کلاسیک» و «پیکسار» وجود داشته باشد.

به طور کلی، وقتی از بهترین‌های دیزنی صحبت می‌کنیم، منظورمان علاوه بر آثار استودیو انیمیشن دیزنی (مانند The Lion King و Beauty and the Beast )، آثار مشترک دیزنی-پیکسار (مانند Up، Wall-E و Coco ) نیز هست.

بنابراین، یک انیمیشن مانند Up هم می‌تواند در فهرست بهترین‌های پیکسار قرار گیرد، زیرا محصول پیکسار است، و هم در فهرست بهترین‌های دیزنی، چون مالکیت و انتشار آن برعهده دیزنی است.

به نظر شما جای کدام انیمیشن در این فهرست خالیست؟

دوست داشتنی‌ترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا ‪@alirexzam‬