در میان همه واژگان فناورانه که طی یک دهه گذشته به بخشی از واژگان روزمره دولت‌ها، صنایع و حتی شهروندان بدل شده‌اند، شاید هیچ واژه‌ای به اندازه «ابر» (cloud) چنین مسیر پیچیده‌ای از تحول مفهومی و استراتژیک را تجربه نکرده باشد. ابرها روزی صرفاً استعاره‌ای شاعرانه بودند، اما امروز جغرافیای جدیدی از قدرت راهبردی و توسعه اقتصادی را رقم می‌زنند. در چین، این تحول اگرچه با ورود شرکت‌های فناور به حوزه زیرساخت استارت خورد، اما با صدای مردی از بالاترین سطح قدرت شتاب گرفت. وقتی شی جین‌پینگ در سال ۲۰۱۹ به‌روشنی اعلام کرد آینده حاکمیت فناورانه چین به توسعه زیرساخت‌های پایه‌ای چون رایانش ابری، بلاک‌چین و داده گره خورده، پیام آشکاری مخابره شد: زیرساخت ابری تنها ابزار بهره‌وری یا تجارت نیست؛ این زیرساخت، بستر تداوم دولت و زمینه‌ساز تسلط بیشتر بر منابع در عصر دیجیتال است.

بدین سان زیرساخت ابری در چین از یک مزیت رقابتی و مقصد سرمایه‌گذاری به یک الزام حاکمیتی تبدیل شد. دولت مرکزی، مقامات محلی، شرکت‌های فناوری و بازیگران صنعتی، همگی در قالب یک ارکستر هماهنگ، توسعه ابرها را در دستور کار قرار دادند. تجربه توسعه Cloud در چین نشان می‌دهد بدون یک اراده سیاسی متمرکز، حمایت مستقیم و یکپارچه دولتی و تعیین مأموریت‌های روشن و محاسبه‌پذیر برای بازیگران بومی، امکان شکل‌گیری زیرساخت پایدار ابری با کارکرد ملی وجود ندارد. در واقع، در مدل چینی، ابرها فراتر از فناوری بخشی از پازل بازتعریف نهاد حکمرانی و استراتژی توسعه منطقه‌ای و جهانی محسوب می‌شوند.

امنیت داده، استقلال زیرساختی، و دیپلماسی دیجیتال

این حرکت در چین با تکیه بر دو ستون شکل گرفت: نخست، درک حاکمیت از تهدیدات وابستگی به شرکت‌های خارجی، به‌ویژه در زمینه نگهداری و پردازش داده‌های حساس. این درک و پیش‌بینی به دنبال اعمال گسترده تحریم‌های کمرشکن تراشه‌ای از سوی ایالات متحده به بدترین شکل به واقعیت پیوست؛ و دوم، وجود شرکت‌هایی همچون علی‌بابا، تنسنت و بایدو که ظرفیت‌های فنی اولیه را برای ورود به عرصه زیرساخت ابری در اختیار داشتند؛ چه ظرفیتی ارزشمندتر از پایگاه کاربری‌ (User base) و تقاضای ارگانیک که طی سالیان بر بستر اپلیکیشن‌های کاربردی مختلف از جمله خرده‌فروشی آنلاین، شبکه‌های اجتماعی، موتور جستجو و …  به دست آمده‌بود.

اما آنچه این الگو را فراتر از یک برنامه ملی برد، گره‌خوردن آن با ابتکار «کمربند و جاده» (Belt and Road Initiative) و به‌ویژه بازوی فناورانه آن یعنی «راه ابریشم دیجیتال» بود. این راهبرد که از سال ۲۰۱۵ به‌صورت رسمی وارد اسناد بین‌المللی چین شد، توسعه پلتفرم‌های بومی ابری در داخل کشور و صادرات آن‌ها به کشورهای در حال توسعه را به‌عنوان یک مأموریت ژئوپلتیک تعریف کرد.

در این چارچوب، Alibaba Cloud و Huawei Cloud به‌عنوان حاملان «ابر چینی» به کشورهای مختلف آسیایی، آفریقایی و حتی بخش‌هایی از آمریکای لاتین راه یافتند. ساخت مراکز داده در سنگاپور، اندونزی، پاکستان، و امارات متحد عربی، یا پروژه‌های Cloud در اتیوپی و کنیا، تنها نمونه‌هایی از عملیاتی شدن این راهبرد بودند. به‌بیان دیگر، زیرساخت ابری چین صرفاً برای مصرف داخلی طراحی نشده بود؛ بلکه از ابتدا با نگاهی تمدنی و راهبردی، به‌عنوان یکی از پایه‌های صادرات فناوری و هژمونی دیجیتال برنامه‌ریزی شد.

از پلتفرم به زیرساخت: ظهور غول‌های ابری بومی

در قلب این تحول، دو بازیگر اصلی ایستاده‌اند: Alibaba Cloud و Tencent Cloud. علی‌بابا، که از دل نیازهای داخلی این شرکت برای مقیاس‌پذیری و کنترل داده در اکوسیستم تجارت الکترونیکی خود متولد شد، از اوایل دهه ۲۰۱۰ با سرمایه‌گذاری‌های سنگین وارد حوزه زیرساخت ابری شد. این شرکت توانست با توسعه فناوری بومی، جایگزینی برای Oracle و EMC ارائه دهد و به‌تدریج با تکیه بر قدرت زیرساختی، وارد حوزه‌های کلیدی‌تری همچون خدمات عمومی، پزشکی، مالی و شهر هوشمند شود. پروژه City Brain در هانگژو، نمونه‌ای شاخص از این مسیر است؛ شهری که با اتکا به داده‌های ترافیکی، دوربین‌های شهری، و هوش مصنوعی بر بستر Alibaba Cloud توانست مدیریت شهری را از سطح واکنش به سطح پیش‌بینی و کنترل ارتقا دهد.

Tencent Cloud نیز با تکیه بر سابقه خود در صنعت سرگرمی دیجیتال و خدمات ارتباطی، مسیر متفاوت اما مکملی را پیمود. این شرکت با تمرکز بر پشتیبانی از خدمات بیمه، سلامت، آموزش و شبکه‌های اجتماعی توانست به انتخاب اول دولت‌های محلی (استان‌ها) و نهادهای عمومی برای توسعه پلتفرم‌های بومی تبدیل شود. قدرت Tencent در ایجاد هم‌افزایی میان محتوای بومی، مدل‌های هوش مصنوعی، و زیرساخت ابری، آن را به بازیگری کلیدی در تکمیل زنجیره حاکمیت دیجیتال چین تبدیل کرده است.

از بحران کرونا تا تاب‌آوری فناورانه

در سطح عملیاتی نیز، نقش زیرساخت‌های ابری در مدیریت بحران، افزایش تاب‌آوری دولت، و پاسخ سریع به شرایط اضطراری اثبات شده است. در اوج بحران کرونا، بسیاری از استان‌ها توانستند ظرف چند روز خدمات سلامت دیجیتال، آموزش آنلاین و مدیریت تردد شهری را از طریق بسترهای ابری راه‌اندازی کنند. این انعطاف‌پذیری، برخاسته از تصمیمات از پیش‌گرفته‌شده در سطح حاکمیتی برای سرمایه‌گذاری در Cloud بود.

از سوی دیگر، پروژه‌های انتقال خدمات دولتی به زیرساخت ابری در استان‌هایی مانند Guizhou و Inner Mongolia با سرمایه‌گذاری ترکیبی دولت و بخش خصوصی، توانستند ضمن کاهش شکاف دیجیتال، ظرفیت فناوری را به مناطق کمتر برخوردار نیز تسری دهد. تنها در سال ۲۰۱۸، دولت محلی گوئیژو بیش از ۷۰ میلیارد یوآن (حدود ۱۰ میلیارد دلار) سرمایه‌گذاری برای توسعه اکوسیستم ابری و کلان‌داده جذب کرد و این استان تبدیل به قطب زیرساخت ابری ملی چین شد.

این اقدامات در چارچوب راهبرد کلان «cloud-first» دولت چین قابل تحلیل است؛ راهبردی که از جمله الزامات برنامه پنج‌ساله چهاردهم (۲۰۲۱–۲۰۲۵) به شمار می‌رود و در آن صراحتاً آمده که زیرساخت ابری باید به زیربنای تحول دیجیتال ملی بدل شود.

از تجربه چین چه می‌آموزیم؟

مدل چینی، با همه تفاوت‌های ساختاری و حکمرانی‌اش، نشان می‌دهد توسعه زیرساخت‌های ابری، تنها با قواعد بازار آزاد و رقابت آزاد محقق نمی‌شود. شرط کافی آن دولت‌هایی هستند که نه‌تنها تنظیم‌گر و ناظر، بلکه هدایت‌گر، حمایت‌گر و مصرف‌کننده اولیه و تضمین‌شده این زیرساخت باشند. همان‌گونه که راه‌آهن و برق در قرن نوزدهم نیازمند اراده دولت‌ها برای سراسری شدن بودند، cloud در قرن بیست‌و‌یکم نیز تنها با پشتوانه حاکمیت و اراده‌ سیاسی مقتضی می‌تواند نقش کلیدی و تحولی خود را ایفا کند.

این تجربه به‌ویژه برای کشورهای درحال‌توسعه، حامل چند پیام کلیدی است: نخست، آن‌که نباید توسعه زیرساخت ابری را صرفاً پروژه‌ای فناورانه تلقی کرد؛ باید آن را به‌مثابه ابزار حاکمیت و استقلال در عصر جنگ فناورانه غرب و شرق در نظر گرفت. دوم، شکل‌گیری اکوسیستم بومی ولو محدود، به شرط حمایت هوشمندانه و تقاضای اولیه تضمین‌شده دولتی، می‌تواند مسیر بومی‌سازی را هموار کند. و سوم، در غیاب سیاست‌گذاری کلان و سرمایه‌گذاری عمومی، امید بستن به بازار یا فناوری خارجی، پرخطر و بعضاً ناممکن است.

به بیان دیگر، ابرها تنها در آسمان تکنولوژی شناور نیستند؛ آن‌ها در میدان سیاست، اقتصاد و حاکمیت نیز نقش‌آفرین‌اند. اگر قرن بیست‌و‌یکم را قرن حاکمیت بر داده و استخراج ارزش از کلان‌داده‌ها (Value extraction) می‌دانیم، پس بی‌تردید، کنترل زیرساخت‌های ابری، یکی از مهم‌ترین وجوه این حکمرانی تحول‌گراست. یعنی، ابرها پیش و بیش از اپلیکیشن‌ها، نقطه آغاز استقلال راهبردی و توسعه اقتصاد دیجیتال‌ هستند؛ جایی که دولت، بازار و داده بومی در یک میدان هماهنگ به کار گرفته می‌شوند تا تاب‌آوری رنگ واقعیت بپذیرد./دیجیاتو

source

توسط techkhabari.ir