ایران سوریه، لیبی یا عراق نیست. اگر رئیسجمهور ترامپ وارد جنگ با ایران شود و ایالات متحده را متعهد به سرنگونی نظام ایران کند، احتمالاً نتایج آن فاجعهبارتر از جنگ ۲۰۰۳ با عراق خواهد بود.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، مجله تایم در تحلیلی به بررسی طرح ادعای احتمال تغییر نظام متعاقب حملات رژیم صهیونیستی و آمریکا با خاک ایران پرداخته که در ادامه آمده است.
لازم به ذکر است انتشار ترجمه مقالات خارجی به معنای تایید محتوای آن از سوی تابناک نیست.
این نخستین بار نیست که قدرتهای خارجی، ایران را همچون خانهای در حال فروپاشی تصور کردهاند — خانهای که تنها به یک فشار ملایم یا چند حمله هوایی نیاز دارد تا به دست صاحبان جدید بیفتد
این نخستین بار نیست که قدرتهای خارجی، ایران را همچون خانهای در حال فروپاشی تصور کردهاند — خانهای که تنها به یک فشار ملایم یا چند حمله هوایی نیاز دارد تا به دست صاحبان جدید بیفتد.
این خیال در سال ۱۹۵۳ نیز وجود داشت، زمانی که سازمان سیا و سرویس اطلاعاتی بریتانیا محمد مصدق، نخستوزیر ایران را که نفت کشور را ملی کرده بود، سرنگون کردند و ایران را به حکومت استبدادی محمدرضا پهلوی واگذار کردند.
همین خیال در دهه ۱۹۸۰ نیز وجود داشت، زمانی که صدام حسین با حمایت نظامی و اقتصادی ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و اسرائیل به ایران حمله کرد؛ کشورهایی که باور داشتند ایرانِ تازه انقلابی ظرف چند ماه فرو خواهد پاشید.
این همان خطای محاسباتی بود که در سال ۲۰۰۳ نیز رخ داد، وقتی دولت جورج بوش پسر تصور میکرد محور شرارت را میتوان با انزوای بیشتر ایران از میان برداشت.
اکنون، افسانه تغییر نظام بیدردسر در ایران بار دیگر زنده شده است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در یک پیام ویدیویی خطاب به مردم ایران گفت: «در حالی که ما به هدفمان میرسیم، در حال باز کردن راه برای شما هستیم تا به آزادیتان دست یابید.»
شکل تلاش اسرائیل روشن است: عملیات خرابکارانه، ترور و حملات.
واکنش رئیسجمهور ترامپ بسیار متغیر بوده است. در ابتدا، به دنبال توافق هستهای جدیدی با ایران بود. بعدها، خواستار «تسلیم بیقید و شرط» ایران شد و درباره امکان کشتن آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، پستهایی منتشر کرد.
او هواپیماهای سوخترسان آمریکا را به اروپا نزدیکتر کرد و درباره میزان تعهد نظامی آمریکا به اسرائیل، نوعی ابهام حفظ کرد. از آن زمان، او به حامی حملات اسرائیل به ایران تبدیل شده است.
ایران سوریه، لیبی یا عراق نیست. اگر رئیسجمهور ترامپ وارد جنگ با ایران شود و ایالات متحده را متعهد به سرنگونی رژیم ایران کند، احتمالاً نتایج آن فاجعهبارتر از جنگ ۲۰۰۳ با عراق خواهد بود
اما ایران سوریه، لیبی یا عراق نیست. اگر رئیسجمهور ترامپ وارد جنگ با ایران شود و ایالات متحده را متعهد به سرنگونی رژیم ایران کند، احتمالاً نتایج آن فاجعهبارتر از جنگ ۲۰۰۳ با عراق خواهد بود؛ جنگی که بیش از ۱.۲ میلیون نفر را کشت، بیش از ۹ میلیون عراقی را آواره کرد، به ظهور داعش کمک کرد و حدود ۳ تریلیون دلار برای آمریکا هزینه داشت. جنگهای آمریکا در عراق و افغانستان همچنین نقش مهمی در هدر دادن لحظه تکقطبی این کشور و آغاز افول قرن آمریکایی ایفا کردند.
تحلیلگران آمریکایی اغلب قدرت دولت ایران را دستکم میگیرند؛ دولتی که ساختاری برای بقا دارد. ارتش ایران دارای معماری دوگانهای است که برای مقاومت در برابر کودتا و تهاجم طراحی شده است:
ارتش جمهوری اسلامی ایران با حدود ۴۲۰ هزار نیرو در بخشهای زمینی، دریایی، هوایی و پدافند هوایی، و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیرویی نخبه و ایدئولوژیک با حدود ۱۹۰ هزار نیرو در شاخههای زمینی، دریایی و هوایی.
فراتر از اینها، بسیج قرار دارد؛ شبکهای گسترده از نیروهای شبهنظامی با صدها هزار عضو که در تمامی نقاط جامعه ایران نفوذ دارند—در خیابانها، محلهها، مدارس و مساجد. آنها فقط وفاداران به آیتالله خامنهای نیستند، بلکه در اندیشهای عمیقتر از دولت تنیده شدهاند و به استقلال ایران پایبند هستند.
با وجود کارزار گسترده اسرائیل در ترور فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، هسته اصلی این نیرو نه تنها تضعیف نشده، بلکه سختتر و مقاومتر شده است.
نسل جوانتری از فرماندهان که از نظر ایدئولوژیک سرسختتر هستند، به صحنه آمدهاند. این نسل در دل یک قدرت نظامی منطقهای رشد کرده، خود را حافظان نظمی منطقهای و در معرض تهدید میدانند و از مواضع تهاجمیتری در برابر ایالات متحده و اسرائیل حمایت میکنند—مواضعی که فرماندهان عملگراتر پیشین، که تجربه جنگ با عراق را داشتند، غالباً با آن مخالفت میکردند.
نسل جدید از فرماندهان نظامی ایران همچنین در نبردهای نزدیک و تنبهتن در سوریه پخته شدهاند و بهخوبی میدانند فروپاشی دولتها چگونه در میدان جنگ شکل میگیرد
این نسل جدید از فرماندهان نظامی ایران همچنین در نبردهای نزدیک و تنبهتن در سوریه پخته شدهاند و بهخوبی میدانند فروپاشی دولتها چگونه در میدان جنگ شکل میگیرد.
اگر این جنگ به جنگی برای فروپاشی دولت تبدیل شود، آنچه در ادامه خواهد آمد، احتمالاً تسلیم نخواهد بود. نیروی قدس سپاه پاسداران، که پیشتر شبکهای از شبهنظامیان را برای ضربه زدن به نیروهای آمریکایی در عراق سازماندهی کرده بود، آمادگی دارد تا دوباره همان کار را تکرار کند.
این شبکهها—لبنانی، عراقی، سوری و افغان—دقیقاً با هدف گسترش بازدارندگی و ایجاد بیثباتی در صورت بروز درگیری مستقیم ساخته شدهاند.
اگرچه اسرائیل محور نیروهای غیردولتی ایران در منطقه را بهطور جدی تضعیف کرده است، تهران همچنان توانایی برانگیختن و هدایت گروههای شبهنظامی برای جنگیدن با نیروها و منافع آمریکا و اسرائیل را حفظ کرده است.
کارزارهای بمباران میتوانند زیرساختهای نظامی و غیرنظامی ایران را بهطور قابلتوجهی نابود کنند، اما برای سرنگونی نظام ایران، رئیسجمهور ترامپ باید آماده نبرد نه تنها با یک ارتش رسمی، بلکه با نظامی باشد که دههها تجربه در جنگهای نامتقارن دارد.
ترامپ در شبکههای اجتماعی اعلام کرده بود که ایالات متحده «حداقل در حال حاضر» رهبر عالی ایران را نخواهد کشت. اما حکومت ایران توسط یک فرد یا گروه کوچک اداره نمیشود که بتوان با حذف آن، سیستم را از میان برداشت.
دولت ایران یک نظام رقابتی است که نهادهای آن در طول یک قرن تکامل یافتهاند. حتی در میانه بحرانها، این سیستم رهبران، جناحها و مراکز قدرت جدیدی تولید میکند
دولت ایران یک نظام رقابتی است که نهادهای آن در طول یک قرن تکامل یافتهاند. حتی در میانه بحرانها، این سیستم رهبران، جناحها و مراکز قدرت جدیدی تولید میکند. حتی مرگ برخی چهرههای بانفوذ نیز این سیستم را از بین نخواهد برد—بلکه آن را بازسازی خواهد کرد؛ و ایران فراموش نکرده است: تهاجمها، کودتاها، حملات شیمیایی، و جنگ فرسایشی طولانیای که در دهه ۱۹۸۰ تحمل کرد، زمانی که غرب روی صدام حسین شرط بست.
در آن زمان، جمهوری اسلامی هنوز نظامی جوان بود، با منابع نظامی اندک، تقریباً بدون تجربه در حکمرانی، و بیتجربه در میدان نبرد. صدام بر آسمانها مسلط بود. او گاز اعصاب در اختیار داشت. از حمایت غرب و شوروی برخوردار بود. با این حال، ایران سقوط نکرد.
جنگ با عراق ایران را زخمی کرد، اما به کشور آموخت که بقا نیازمند برابری نیست، بلکه نیازمند پایداری است. در دهههای پس از آن، دولت ایران خود را نه برای صلح، بلکه برای محاصره بازسازی کرده است. دکترین نظامیاش بر اساس فتح طراحی نشده، بلکه بر پایه مقاومت بنا شده است. ایران بهسادگی بمباران هوایی را جذب نمیکند یا خرابکاری را نادیده نمیگیرد.
علاوه بر این، ایران یک دولت تمدنی است. هویتی که بسیاری از ایرانیان را به هم پیوند میدهد محدود به یک پرچم یا حکومت نیست، بلکه ریشه در حافظه تاریخی عمیقی دارد که به امپراطوریها، تهاجمها، تقسیمات اجباری، کودتاهای خارجی و دورههای استعماری بازمیگردد.
البته برخی مردم از جمهوری اسلامی نازاضی هستند، اما اشتباه است که این خشم را بهعنوان آرزوی «آزادسازی» توسط نیروهای خارجی تفسیر کنیم، چرا که این همان توهمات فاجعهباری است که جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ را تعریف کرد.
جغرافیا و جمعیتشناسی ایران نیز بر روند این درگیری تأثیر خواهد گذاشت. ایران چهار و نیم برابر بزرگتر از آلمان است و ۹۲ میلیون نفر جمعیت دارد. میلیونها ایرانی هستند که در مقابل هر تلاش خارجی برای تعیین جایگزین آن مقاومت خواهند کرد.
بحث تغییر نظام بدون شک با موفقیت گسترده کمپین اطلاعاتی اسرائیل علیه ایران تشدید شده است؛ عملیاتی که منجر به ترور فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای ایران، خرابکاری در تأسیسات دفاعی و تسلط هوایی شد.
اما این عملیاتها، در حالی که بازدارندگی ایران را کاهش دادند، فضای دیپلماسی را نیز از بین بردند و امکان وقوع خشونت و پارانویا در داخل دولت ایران را افزایش دادند.
برخی معتقدند که ایران، تحت فشار و تحقیر ناشی از نفوذ خارجی، ممکن است بیشتر تمایل داشته باشد که به توافق برسد و از جاهطلبیهای هستهای خود دست بکشد. اما بسیاری از اعضای نهادهای امنیتی ایران احتمالاً باور دارند که تنها بازدارندگی هستهای میتواند بقای نظام را تضمین کند.
درسی که احتمالاً ایران از دو دهه گذشته گرفتهاند این است که تسلیم شدن به امنیت نمیانجامد. صدام تسلیحات خود را کنار گذاشت، اما مورد حمله قرار گرفت. قذافی برنامه هستهای خود را رها کرد، اما سرنگون شد
درسی که آنها احتمالاً از دو دهه گذشته گرفتهاند این است که تسلیم شدن به امنیت نمیانجامد. صدام تسلیحات خود را کنار گذاشت، اما مورد حمله قرار گرفت. قذافی برنامه هستهای خود را رها کرد، اما سرنگون شد.
از این دیدگاه، مسیر بقا برای ایران تسلیح مجدد نیست بلکه بازدارندگی است. ممکن است ایران هنوز در حال شتاب برای ساخت بمب هستهای نباشد، اما اگر نظام به این باور برسد که بدون آن سقوط حتمی است، ممکن است با تمام توان تلاش کند تا هیچ کس دوباره جرات نکند به سراغشان بیاید.
طنز ماجرا این است که پرشورترین طرفداران تغییر نظام در ایران ممکن است همان برنامه هستهای را که ادعا میکنند از آن میترسند، سرعت بخشیده باشند.
source