اگر از طرفداران دنیای مانهوا باشید، احتمالا نام سولو لولینگ (Solo Leveling) حداقل یکبار به گوشتان خورده است. داستان این مانهوا در دنیایی جریان دارد که در آن دروازههایی به نام Gate ناگهان باز میشوند و شخصیتها را به سیاهچالهایی خطرناک و پر از هیولا فرو میکشند. برای مقابله با این هیولاها، شکارچیانی پرورش یافتهاند که از دسته E (ضعیفترین شکارچی) تا S (قویترین شکارچی) طبقهبندی میشوند. سونگ جینوو، قهرمان داستان، در ابتدا یک شکارچی رده E است. به همین دلیل کسی او را جدی نمیگیرد تا اینکه حادثهای هولناک ورق را به نفع این شخصیت برمیگرداند.
او در یک سیاهچال دومرحلهای، به سیستمی اسرارآمیز دسترسی پیدا میکند که به وسیله آن میتواند سطح خود را ارتقا بدهد. پیش از این اتفاق هیچ یک از شکارچیان امکان ارتقای سطح خود را نداشتند. داستان سولو لولینگ در آغاز، روایتی از تلاش برای بقا در محیطی خشن و بیرحم است، اما خیلی زود به ماجرایی درباره رشد، قدرتگیری و جاهطلبی تبدیل میشود. جینوو که در ابتدا به نظر میرسد یک بازنده تمام عیار است، با استفاده از این سیستم به شکلی سریع و باورنکردنی به شکارچی شکستناپذیری تبدیل میشود. انیمه سولو لولینگ که اقتباسی دقیق و جذاب از مانهوای آن است، با تکیه بر صحنههای اکشن نفسگیر و مسیر پرپیچ و خم صعود جینوو، نبردهایی هیجانانگیز و لحظاتی شوکهکننده را ارائه میدهد. برخی از این لحظات ممکن است تا سالهای سال در خاطرمان باقی بمانند.
۱۰. حادثه سیاهچال دو گانه
فصل ۱، قسمت ۲
طرفداران سولو لولینگ خیلی خوب میدانند که داستان از این حادثه رسما شروع میشود. حادثه سیاهچال دوگانه در حقیقت یک ماموریت ساده و کمخطر بود که درنهایت به یک کابوس مرگبار تبدیل شد. زمانی که جینوو و گروهش بهطور تصادفی وارد اتاقی مخفی شدند، درون آن، تهدیدی فراتر از تواناییهایشان کمین کرده بود. تنها یک اشتباه کوچک اعضا گروه را یکی پس از دیگری از پای درآورد و به کام مرگ کشاند.
هرچند جینوو فردی ضعیف و بیدستوپا به نظر میرسید، اما او در این حادثه با فداکاری و هوش سرشاری که بکار برد، موفق شد جان برخی از اعضای گروهش را نجات بدهد. او به جای فرار ایستادگی کرد تا دیگران زمان لازم را برای فرار به دست بیاورند و همین به نخستین نقطهی عطف در مسیر شخصیتیاش تبدیل شد. شجاعت جینوو در برابر مرگ حتمی، چنان شوکه کننده بود که قلب را به تپش میانداخت و روی تاریک داستان را برای مخاطب آشکار میکرد.
۹. قتل کانگ ته شیک توسط جینوو
فصل ۱، قسمت ۹
مدت زیادی از ظهور قدرتهای جدید در جینوو نمیگذشت تا اینکه از سیستم دستور رسید باید یک ماموریت را بی چون و چرا انجام بدهد. این ماموریت چیزی نبود جز کشتن یک قاتل. زمانی که کانگ ته شیک، شکارچی رده B، چهرهی واقعی خود را بهعنوان یک آدمکش نشان میدهد، جینوو مجبور میشود با خونسردی و بیرحمی عجیبی او را از میان بردارد تا دیگر تهدیدی متوجه بیگناهان نباشد.
هرچند این کار لازم به نظر میرسید، اما بخش ترسناک ماجرا دستور سرد و بیرحم سیستم بود که هیچ جای مخالفتی برای جینوو باقی نمیگذاشت. این صحنه شگفتانگیز، نقطه عطف دیگری در شخصیتپردازی جینوو را به تصویر میکشد و نشان میدهد که این کاراکتر به نیروی تاریک سیستم برای کسب قدرت بیشتر وابسته شده است. به همین ترتیب نیز تحول شخصیتی جینوو آغاز و او به تدریج از شکارچی مهربان به جنگجویی بیرحم تبدیل میشود.
۸. روبه رو شدن جینوو با گذشته خود
فصل ۱، قسمت ۱۲
در پایان فصل اول انیمه سولو لولینگ، جینوو با مردی بیپناه و ضعیف مواجه میشود که درحقیقت خود واقعی او در گذشته است. این لحظه عمیق احساسی، نه تنها او را به یاد گذشته پر از ناکامیاش میاندازد، بلکه در را به روی تردیدهای پنهانشده در وجودش باز میکند. شرایط جسمی و روحی فرسودهی جینوو در این لحظه بینظیر و پرتنش، به صحنه قدرت بیشتری میبخشد و آن را به تجربهای واقعی و شخصی تبدیل میکند.
نسخهی قدیمی جینوو در این صحنه با طعنه و تمسخر، رنجهای گذشتهاش را به رخ میکشد و این پرسش را مطرح میکند که آیا همه این قدرتها چیزی را درون جینوو تغییر داده است یا نه؟ این برخورد، نهتنها جینوو، بلکه مخاطب را نیز وادار میکند تا به مسیر شخصیت اصلی داستان از منظر قدرت و هویت بیندیشد. این نبرد روانی و احساسی، زخمهای عمیق ناشی از ترس و ناتوانی را آشکار میسازد و همین باعث میشود مسیر رشد جینوو واقعی، عمیق و انسانی به نظر برسد.
۷. تبدیل شدن جینوو به پادشاه سایه ها
فصل ۱، قسمت ۱۲
در پایان آرک تغییر شغل، جینوو به قدرت شگفتانگیزی دست مییابد. زمانی که او نقش نکرومنسر را میپذیرد، توانایی این را پیدا میکند که روح دشمنان شکستخوردهاش را در قالب سایههایی وفادار به خدمت بگیرد. البته این چرخش ناگهانی در داستان، آن هم برای کسی که متخصص مبارزات مستقیم و ترورهای سریع است، کمی غیرقابل پیشبینی به نظر میرسد. به همین دلیل نیز در این بخش، قسمت هیجانانگیزی به مسیر رشد شخصیت اصلی داستان اضافه میشود.
نکته جالب اینجاست که او به صورت خودکار و بدون آنکه حتی دخلی در ماجرا داشته باشد، به عنوان پادشاه سایهها (Shadow Monarch) ارتقا مییابد. از این نقطه سرنوشت متفاوت و تاریکتری برای ادامه مسیر جینوو رقم میخورد و او به سمت نبردهای بزرگ و پیچیدهای سوق پیدا میکند. توانایی جدید جینوو رشد خیرهکننده و سریع او را تضمین میکند و تا پایان فصل اول میزان پیشرفت و هماهنگی او با سیستم را نشان میدهد.
۶. پیروزی جینوو بر دروازه سرخ
فصل ۲، قسمت ۲
دروازهی سرخ (Red Gate) یکی از لحظات کلیدی در روند تکامل شخصیتی جینوو به حساب میآید. در این قسمت، او بههمراه چند شکارچی رده پایین و یک شکارچی رده B در سیاهچالی یخزده و مرگبار گرفتار میشود. زمانی که بخش اصلی گروه برای مقابله با الفهای یخی تلاش میکنند، جینوو تصمیم میگیرد مسئولیت محافظت از شکارچیان ضعیفتر را بر عهده بگیرد. هرچند گروه اصلی در برابر دشمنان خطرناک این نبرد شکست میخورند، اما جینوو موفق میشود جان افراد باقیمانده را نجات دهد.
در همین زمان کیم چول برمیگردد و متوجه موفقیت نسبی جینوو در این نبرد میشود. به همین دلیل و با خشم زیاد، دشمنان را به سمت پناهگاه گروه جینوو هدایت میکند تا یکی از چشمگیرترین نبردهای داستان سولو لولینگ رقم بخورد. در این نبرد جینوو موفق میشود باروکا، رهبر الفهای یخی را شکست بدهد و با مرگ کیم چول، صاحب یکی از قدرتمندترین سایهها یعنی آیرون (Iron) شود. البته طولی نمیکشد که جینوو توانایی عجیب دیگری را نیز در خود کشف میکند و آن صحبت کردن به زبان الفهاست. از اینجا به بعد شخصیت اصلی داستان کمکم از ماهیت انسانیاش فاصله می گیرد.
۵. جینوو در مقابل کارگالگان
فصل ۲، قسمت ۶
نبردهای چشمگیر داستان سولو لولینگ، آن چنان عمیق و فراتر از تصور هستند که کمتر طرفداری میتواند آنها را فراموش کند. یکی از این نبردها، مقابله جینوو با کارگالگان (Kargalgan) است. کارگالگان، رییس سیاهچالهای رده S و جزء اورکهای عالی رتبه است. او نهتنها هوش بالایی دارد و میتواند به صورت واضح صحبت کند، بلکه به شکل بیمارگونهای از شکنجه انسانها لذت میبرد. زمانی که او گروه سون کیهون را تهدید میکرد، جینوو وارد میدان شد و در نمایشی شکوهمندانه، او را شکست داد و سایر شکارچیان را از چنگال بیرحمانهاش بیرون کشید.
البته جینوو این پیروزی را ساده به دست نیاورد و خسارات زیادی در این مسیر به جان خرید. نکتهای که این صحنه به مخاطبان سولو لولینگ یادآوری کرد این است که در اوج قدرت نیز، ممکن است سر و کله دشمنانی پیدا شود که زورشان بر زور جینوو میچربد و میتوانند او را به مرز شکست بکشانند. با این حال مرگ کارگالگان و تولد مجدد او بهعنوان تاسک (Tusk)، یکی از قدرتمندترین و باهوشترین سایههای ارتش جینوو، نتیجهای بود که ارزش این مبارزه خونین را دوچندان کرد.
۴. مقابله جینوو با پادشاه شیطانی باران
فصل ۲، قسمت ۸
جای تعجبی هم ندارد که این نبرد یکی از ثمربخشترین نبردهای جینوو به حساب میآید. در طبقهی صدم قلعهی شیاطین، باران (Baran) بهعنوان پادشاهی عظیمالجثه و نیرومند است که توانایی کنترل رعد و برق را دارد. این هیولا که به نام پادشاه شعلههای سفید (Monarch of the White Flames) نیز شناخته میشود، در نبرد با جینوو یکی از سختترین و جذابترین نبردهای داستان را به تصویر میکشد. جالب اینجاست که بدانید جینوو و باران از نظر قدرت و تهاجم بیوقفه، هر دو در یک سطح قرار داشتند. همین موضوع باعث شد جینوو از جانش مایه بگذارد و نهتنها با قدرت، بلکه با هوشمندی و تمرکز در اوج فشار جسمی و روانی بجنگد.
در پایان نبرد، جینوو موفق میشود این پادشاه قدرتمند شیطانی را شکست بدهد و به خون پاکشدهی پادشاه شیاطین که آخرین مادهی لازم برای ساخت اکسیر زندگی است، دست پیدا کند. علاوه بر این، او یک سنگ رون نیز بهدست میآورد که با استفاده از آن میتواند جای خود را با سایههایش عوض کند. البته این پایان ثمرات پیروزی در این نبرد نیست و جینوو با شکست باران، امکان احیای اژدهای پرندهی غولپیکری به نام کایسل (Kaisel) را نیز از آن خود میکند.
۳. ورود جینوو به جزیره ججو
فصل ۲، قسمت ۱۲
جینوو پس از کسب توانایی جابهجایی خودش با اعضای ارتش سایه، موفق میشود در لحظهای که باید وارد جزیره ججو شود. شکارچیان رده S کره جنوبی درحال که در آستانه نابودی و در اوج تنش بودند، با حضور به موقع جینوو در جزیره ججو امید در دلشان تازه میشود. در حالی که سایر شکارچیان با تمام وجود سعی در حفظ خط مقدم داشتند، سایههای جینوو با قدرت بیوقفهای، نیروهای ملکه مورچه را به عقب میراندند.
با ورود جینوو به صحنه، هم روحیه و هم جو کلی نبرد تغییر میکند. جینوو تکتک شکارچیان زخمی به جز چا هه-این را درمان میکند و با حضور و تواناییهای خود، جان تازهای به ارتش میبخشد. به همین ترتیب شخصیت او از یک قهرمان قدرتمند نیز فراتر میرود و به نقطهی اتکای واقعی برای ملت خود تبدیل میشود.
۲. نبرد جینوو با پادشاه مورچه
فصل ۲، قسمت ۱۲
اگر از طرفداران دو آتیشه انیمه سولو لولینگ باشید، بدون شک از دیدن صحنه نبرد جینوو با پادشاه مورچه به وجد آمدهاید. پادشاه مورچه که پیش از این موفق شده بود قویترین شکارچیان کره جنوبی و ژاپن را شکست دهد، اکنون در صدد آن بود که جینوو را نیز از سر راه خود بردارد. از سرعت مرگبارش گرفته تا خشونت بیحدومرز و توانایی جدیدی که به او امکان صحبت کردن میداد، همگی او را به دشمنی بینهایت ترسناک تبدیل کرده بود. البته نور کورکننده این قدرتنمایی با حضور جینوو کاملا خاموش شد.
در نبردی خیره کننده، جینوو و پادشاه مورچه نمایشی خیرهکننده از قدرت را به تصویر میکشند. جینوو در این نبرد حتی یک لحظه نیز دستپاچه نمیشود و با آرامشی عجیب، نشان میدهد که قدرتش از تمامی شکارچیان رده S نیز پیشی گرفته است. اگر لحظه به لحظه این نبرد را زیر نظر بگیرید، به این حقیقت آشکار میرسید که پادشاه مورچه از همان ابتدا نیز شانسی برای پیروزی در این نبرد نداشته است. پیروزی جینوو نهتنها نقطهی اوج داستان سولو لولینگ به حساب میآید، بلکه ثمره دیگری نیز در پی دارد و آن احیای برو(Beru) است. برو یکی از قویترین سایههایی است که تحت کنترل جینوو قرار میگیرد و مسیر فرمانروایی او را بر ارتش سایه دگرگون میسازد.
۱. جینوو و کل ارتش سایه در یک قاب
فصل ۲، قسمت ۱۳
بدون شک یکی از چشمگیرترین صحنههای پایانی فصل دوم سولو لولینگ، زمانی رقم میخورد که جینوو در لحظهای کوتاه کل اعضای ارتش سایه خود را فرامیخواند و با یک فرمان، صدها سایه پشت او ردیف میشوند. قدرتمندترین متحدان او از جمله تانک، آیرون، ایگریس، کایسل، تاسک و برو و سایههای دیگری که پابهپای او جنگیدهاند، با حضور در یک قاب و کنار فرمانروایشان، فصل دوم را به زیباترین شکل ممکن در ذهن مخاطب بهیادماندنی میکنند.
با نمایش وسعت ارتش سایهها، جای هیچ شکی باقی نمیماند که جینوو درحال تبدیل شدن به نیرویی شکستناپذیر است. ناگفته نماند این پایان جذاب که نگاهی اجمالی به تمام نبردها و تواناییهای جدید شخصیت اصلی داستان میاندازد، به صورت هنرمندانهای مخاطبان را در انتظار فصل سوم نگه میدارد.
نظر شما درباره این صحنههای شگفتانگیز چیست؟ چه صحنه دیگری آنقدر شوکه کننده بوده که هنوز در ذهنتان باقی مانده است؟ نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
منبع: Screenrant
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam
source