صاحبخبر – دیپلماسی ایرانی: تاجیکان، مردمانی ایرانی تبارند که از پسِ هزاره ها همچنان در حوزه تمدن ایرانی زندگی می کنند. نشان آنها را می توان از چین و روسیه تا ازبکستان و قزاقستان و ترکمنستان و قرقیزستان و از افغانستان و پاکستان تا ایران و البته تاجیکستان جست. شمار زیادی از آنان نیز در دهه های اخیر راهی دیگر کشورها در آسیا، اروپا و آمریکا شده اند. به گفته دانشنامه های کهن، اینان مردمانی هستند که نه مغول، نه ترک و نه عرب به شمار می روند و تاریخ و فرهنگ ویژه خود را دارند. (نگاه کنید به فرهنگ شرفنامه منیری، فرهنگ برهان قاطع و واژه نامه انگلیسی آکسفورد) امروزه تاجیکان پیوستگی های فرهنگی و آیینی بسیاری با مردمان جوامع گوناگون این حوزه تمدنی دارند و در پاسداشت این آیین ها، پیشگام از دیگران هستند. در فرهنگ تاجیکی، ایرانی بودن (به معنای حوزه تمدن ایرانی و نه به معنای کشور ایران امروز) از ارزش و اهمیت بسیاری برخوردار است. این را می توان از سروده های سرایندگان گرفته تا سیاست های دولت در این کشور به آشکارا دید. برای نمونه، گلرخسار صفی یوا، بانوی نامدار سراینده تاجیک در مطلع شعری گفته است: «ایران عزیز من، ای جان عزیز من» و یا لایق شیرعلی، سراینده و خواننده تاجیک سروده است: «ریشه من، منشا اجداد من، اصل من، ایران من، بنیاد من». این مهر بسیار به فرهنگ و هویت ایرانی، سبب شده است که مردم دو کشور ایران و تاجیکستان حس دلبستگی فراوانی نسبت به یکدیگر داشته باشند. نگارنده بارها دیده است که اندیشمندان و دانشگاهیان ایرانی آرزوی دیدار تاجیکستان و گفتگو با مردمان آن را داشته اند و لهجه تاجیکی را شیرین و دلنشین خوانده اند. دوستان تاجیکی نیز هر بار در دوشنبه به تهران دعوت می شدند، دست رو به آسمان می بردند و می گفتند: «نصیب، نصیب» راست است اگر بگوییم جنس رابطه میان این دو کشور در دوران کنونی بیش از آنکه سیاسی، امنیتی یا اقتصادی باشد، از جنس روابط فرهنگی و هنری و اجتماعی است. از همینجاست که می توان دریافت بازیگران اصلی گسترش دهنده و تقویت کننده روابط دو کشور، ادیبان، هنرمندان، دانشمندان و دیگر گروه های جامعه روشنفکری در ایران و تاجیکستان هستند. روزگاری بود که پیروان مکاتب چپ باور داشتند که اقتصاد زیربنای روابط در جوامع است؛ برخی پژوهشگران این امر را به روابط میان کشورها نیز تسری دادند و نظریه های وابستگی و وابستگی متقابل اقتصادی از دل این رویکرد بیرون آمدند. امروزه اما بسیاری از اندیشمندان بر این باورند که فرهنگ و هویت، عناصر زیربنایی سازنده منافع ملی کشورها هستند و هرچه اشتراکات فرهنگی و پیوستگی های هویتی بیشتر باشند، به تقویت روابط میان ملت ها در سطوح گوناگون بهتر یاری می رسانند؛ تا جایی که اینک در نظریه های نوین امنیت، گفتگو بر سر «امنیت فرهنگ پایه» است. به این ترتیب، می توان دید که «دیپلماسی علمی و فرهنگی» در روابط ایران و تاجیکستان می تواند یکی از مهمترین ابزارهای پیشبرد روابط میان دو کشور به شمار آید. برای به کارگیری این دیپلماسی، می توان از ظرفیت دانشگاه های دو طرف برای آغاز روند تازه ای از همکاری های علمی و اجرای برنامه های فرهنگی مشترک سود برد. در صورتی که نهادهای تصمیم ساز نقش پشتیبان را بازی کرده و خود وارد عرصه عمل نشوند و اجازه دهند دانشگاهیان دو کشور برنامه های گوناگونی در قالب همایش ها و کارگاه ها و نشست های مشترک برگزار کنند و به تبادل استاد و دانشجو بپردازند، نشریات علمی مشترک منتشر سازند و کتاب ها و مقالات مشترک بنویسند، آیین ها و مراسم مشترک را با یکدیگر جشن بگیرند و نهادهای فرهنگی مشترک و جشنواره های فرهنگی در سطح منطقه برپا سازند، به آرامی می توان دید که نه تنها از روابط دو کشور در سطوح گوناگون تنش زدایی خواهد شد، بلکه اعتماد و همدلی بیشتری میان این جوامع شکل خواهد گرفت. سیاسی سازی، امنیتی سازی، ایدئولوژیک سازی و تاکید بر همکاری های اقتصادی صرف، آفت روابط ایران و تاجیکستان به شمار می روند. هر یک از رویکردهای بالا می توانند حساسیت و موضعگیری دیگر قدرت های منطقه ای یا جهانی را نیز برانگیزند. تنها فرهنگ است که از دل سنگ های خارا راه خود را می جوید و پیش می رود و پیوند میان مردمان را تقویت می کند. و البته باید در نظر داشت که پیروی از رویکرد فرهنگ محور در روابط ایران و تاجیکستان نه تنها روابط میان این دو کشور را گسترش می دهد، بلکه شمار بسیاری از باشندگان تاجیک در دیگر کشورهای جهان را نیز با ایران همدل می سازد. روابط میان این دو کشور همزمان از دو سطح برخوردار است؛ روابط دو جانبه از یکسو و روابط منطقه ای و جهانی با تاکید بر پیوند میان مردمان این حوزه تمدنی گسترده از سوی دیگر. از این رو، تغییر رویکرد، باز کردن عرصه برای ایفای نقش بازیگران غیردولتی و پشتیبانی از برنامه های دوجانبه و منطقه ای، می تواند فصل تازه ای از روابط در حوزه تمدنی را در چهارچوب سیاست همسایگی برای ایران باز کند.∎
source