قسمت نهم سریال قهوه پدری، در مقایسه با قسمتهای قبلی عملکرد بهتری داشت و از اینجای کار به بعد، میتوان امیدوار شد که سریال قهوه پدری پس از گذشت ۹ قسمت ارزش تماشا کردن پیدا کرده است. پیشنهاد میکنم تا انتهای مقالهی نقد و بررسی قسمت نهم سریال قهوه پدری همراه مجله بازار باشید تا به وقایع اتفاق افتاده در این قسمت پی ببریم.
پیش از شروع بحث اصلی، بهتر خواهد بود کمی راجعبه کلیات سریال قهوه پدری تا اینجای کار صحبت کنیم و یک برداشت کلی از آن داشته باشیم، تاکنون ۹ قسمت از این اثر منتشر شده است؛ سریال قسمت به قسمت که میگذرد، گاهی خوب و گاهی بد است و اصلا نمیتوان، مطمئن شد که سریال از این به بعد در مسیر اوجاش قرار گرفته است یا نه؟ اصلیترین و اساسیترین مشکلی که سریال Father’s Coffee از ابتدای کار خودش با آن دسته و پنجه نرم میکند، همین موضوع است. مشخص نبودن روند سریال باعث میشود تا بیننده متوجه نشود که چه چیزی را دارد تماشا میکند و همین امر بستری خواهد بود تا مخاطب از سریال سرد شود و برای بهتر شدن آن دیگر صبر نکند.
اگر بخواهیم با یک دید واقع بینانه به سریال قهوه پدری نگاه کنیم، باید پذیرفت که این اثر ضعیفترین ساختهی مهران مدیری است و هیچ کاری هم در قبال آن نمیتوان انجام داد، چون کار از کار گذشته و سریال منتشر شده است. از دید خیلیها شاید علت ضعیفتر شدن کارهای آقای مدیری عوض کردن تیم بازیگریشان باشد، نمیتوان منکر این موضوع شد چون یک امر کاملا بدیهی است اما از نظر من علت اصلی ضعف کارهای جدید مهران مدیری جدا شدن از نویسندههای خودش است، اگر یک فلش بک به ساختههای پیشین مهران مدیری بزنید، در تیتراژ آن اثرات در بخش نویسندگان نامهایی چون مهراب قاسم خانی، پیمان قاسم خانی و امیر مهدی ژوله را میدید اما در ساختههای جدید ایشان دیگر خبری از آنها نیست، پس طبیعی است که کمدی خوبی را تماشا نکنید چون خلاقیاتی که این نویسندگان دارند، دیگر نویسندگانی که مهران مدیری با آنها کار کرده است ندارند.
هشدار اسپویل: این مطلب مقداری از داستان قسمت نهم سریال قهوه پدری را لو میدهد.
گنج در جای دیگری است
اگر کمی به تیتر بالا و تیتر اصلی مطلب دقت کنید، به کل داستان سریال قهوه پدری پی خواهید برد، من به شخصه خودم به این موضوع در نقد قسمت سوم یا چهارم سریال اشاره داشتم، حال منظورم از این تیتر چیست؟ اگر به داستان توجه کرده باشید، قرار است خانوادهی ادیب از زیرزمین کافهای که در آن مشغول به کار هستند، تونلی به بانک کنار کافه بزنند تا از آنجا دزدی کنند اما قضیه اینطور پیش نخواهد رفت، چرا؟ علت این موضوع را در قسمت ۹ سریال قهوه پدری متوجه خواهید شد. مبحثی که الان دربارهی آن میخواهیم صحبت کنیم فعلا این موضوع نیست، بحث اصلی، قابل حدس بودن داستان سریال است و این خودش یک ضعف محسوب میشود، بیینده به آسانی در همان قسمتهای ابتدایی متوجه خواهد شد که کار به دزدی کشیده نخواهد شد و از راه دیگری خانواده ادیب بدهی خودشان را جبران میکنند و آن راه رونق گرفتن کافهای است که تاسیس کردهاند.
موضوع دیگری که هنوز مطرح است و میبایست همانند مطلاب قبلی به آن اشاره داشته باشم، بازیگران سریال قهوه پدری است. بازیگران سریال قهوه پدری انتخابهای درستی برای این نقشها نیستند و این موضوع کاملا مشخص است، در نقدهای پیشین و ابتدایی سریال خیلی جامعتر راجعبه این موضوع صحبت کردهام که بازیگران انتخاب شده برای نقشهای خانواده ادیب اصلا گزینههای مناسبی نیستند، این موضوع فقط برای خانواده ادیب صدق نمیکند و مربوط به دیگر بازیگران سریال نیز میشود. مسئلهی دیگری که خیلی از انتخاب بازیگران سریال قهوه پدری مهمتر خواهد بود، شخصیتپردازی و شخصیتسازی این بازیگران است، واقعا درک برخی از این کاراکترها خیلی سخت خواهد و اصلا نمیتوان متوجهی آنها شد.
نمونهی اول: نقش خود جناب مدیری شخصیت اون خواهد بود، ۹ قسمت از سریال گذشته است، آیا تا به اینجای سریال چیزی از این شخصیت متوجه شدهاید؟ چرا باید اصلا مهران مدیری با این کارنامهی درخشان چنین نقش مبتذل و بیمعنی را بازی کند، واقعا چرا؟ مورد دیگری که شخصیت آن اصلا جذاب نیست و کاملا بیمعنی است، کاراکتر بهار، همسر میخچالچی «جواد رضویان» خواهد بود، واقعا درک این کاراکتر سخت است و گاها انقدر نقش و شخصیت او بیمعنی است که بیننده اصلا دوست ندارد، تماشاگر او باشد. شخصیتپردازیهای اشتباه سریال قهوه پدری فقط مربوط به این دو کاراکتر نمیشود و موارد دیگری نیز هستند، مسئلهی دیگری که مطرح میشود، این خواهد بود که چرا باید اینچنین شخصیتپردازیهایی صورت بگیرد که انقدر بیمعنا و غیرقابل درک باشند؟
داستان سریال قهوه پدری قسمت ۹
داستان سریال قهوه پدری در قسمت پیشین در جایی به پایان میرسد که یک بلاگر اینستاگرامی کافهی خانوادهی ادیب را به عنوان بدترین کافه شهر معرفی میکند، این خبر به گوش خانم فرامرزی میرسد و ایشان از آقا جهانگیر میخواهند که این موضوع را هرچه زودتر حل کنند و الا مجبور میشود آنها را از کافه بیرون کند. قسمت ۸ سریال قهوه پدری در اینجا به پایان میرسد، داستان قسمت ۹ از جایی شروع میشود که خانم فرامرزی از آن بلاگر میخواهد که برای تجدید نظر دوباره به کافه نازگل بیاید، از طرفی خانوادهی ادیب هم برای این که بتوانند در کافه بمانند تا در زیرزمین کار خودشان را ادامه دهند، از دوست ملیسا که باریستا است درخواست میکنند تا بیاید و برای این بلاگر قهوه درست کند.
داستان تا این لحظه خوب پیش میرود اما خانم بلاگر متوجه میشود که این قهوه کار پرسنل کافه نیست و بشدت عصبانی میشود. در همین حین آقا جهانگیر برای بقای خانواده خودش در کافه تصمیم میگیرد تا قهوهی خانوادگی خودشان را برای این بلاگر درست کند تا بلاکم نظرش تغییر کند، زمانی که بلاگر، قهوهی درست شدهی آقای ادیب را میل میکند، طعمی را میچشد که برای او بسیار دلنشین است، از این رو نظر خودش را در صفحهی اینستاگراماش در مورد کافه نازگل تغییر میدهد. تا اینجا داستان کاملا عادی درحال پیش رفتن است اما قضیه جایی جالب میشود که فردای روز تغییر نظر بلاگر معروف، جلوی در کافه نازگل برای خوردن قهوهی آنجا صفی طولانی بسته شده است و مردم سر و دست میشکانند.
خانوادهی ادیب در قسمت ۹ سریال قهوه پدری به یک موفقیتی میرسند که آن را دوست ندارند، چون شلوغ شدن کافه باعث خواهد شد تا آنها از کار عقب بیفتند ولی با این حال رونق گرفتن کافه نازگل باعث خواهد شد تا داستان سریال به چند شاخهی مجزا تقسیم شود که در قسمتهای آتی شاهد شاخههای آنها خواهیم بود. نهمین قسمت سریال قهوه پدری از لحاظ روایت داستانی کمی بهتر نسبت به قسمتهای پیشین بود و مقداری کمدی آن بیشتر بود اما درنهایت نمیتوان پذیرفت که این اثر یک ساختهی خیلی خوب یا حتی خوب است، سریال قهوه پدری یک سریال متوسط است که میتوان قسمتهای آن را با یکدیگر مقایسه کرد و نمیتوان آن را به اثر دیگری نسبت داد، در نهایت، طبق منوال گذشته باید به این موضوع اشاره کنم که این نقد و بررسی فقط مربوط به قسمت ۹ سریال قهوه پدری میشود و به قسمتهای آتی ارتباطی ندارد.
source