معمولا وقتی صحبت از ابرقهرمانان محبوب دی‌سی مانند بتمن، سوپرمن، واندر وومن می‌شود، بلافاصله به یاد دشمنان آنان نیز می‌افتیم، زیرا مانند هماورد خود، قوی بوده و مقابله با آنان دشوار است. این شخصیت‌ها در اوج نفرت و به نمایش گذاشتن صفات شیطانی، داستان‌های جذاب خود را دارند و برای طرفداران همیشه سرگرم‌کننده و هیجان‌انگیز بوده‌اند.

از جمله شخصیت‌های مهم و نخستین دشمنان بتمن می‌توان به پنگوئن «Penguin» اشاره کرد که توسط بیل فینگر و باب کین خلق شده که اولین بار در شماره ۵۸ داستان‌های کامیک کارآگاهی در سال ۱۹۴۱ به تصویر کشیده شد. او یک قاچاقچی قهار با ظاهری چاق است از کلوپ‌های شبانه برای فعالیت‌های غیرقانوی خود استفاده می‌کند. او گاهی اوقات به صورت موجودی ناقص‌الخلقه با سه انگشت نیز دیده شده؛ برای مثال در فیلم بازگشت بتمن اثر تیم برتون اینگونه بود.

او یکی از جنایتکاران حرفه‌ای شهر گاتهام است که هدف اصلی‌اش کسب قدرت، ثروت و نفوذ است و برخلاف تبهکاران دیگر، او در اکثر مواقع از منابع مالی، سیاست و شبکه‌های جنایی خود برای رسیدن به هدف استفاده می‌کند. پنگوئن فردی طمع‌کار و بی‌رحم است که بیشتر به خاطر روش‌های غیرمعمول و رفتار خونسردش در برابر عدالت‌خواهی بتمن شناخته می‌شود.

معرفی بهترین شخصیت‌های دی‌سی | سوپرگرل

او اغلب از طریق جایگاه به عنوان یک تاجر برای پوشش دادن به فعالیت‌های جنایی خود استفاده می‌کند و یکی از ابزارهای نمادینش چترهایی است که کاربردهای مختلفی دارد؛ مانند شلیک گلوله، پرتاب گاز، فندک، چاقو و حتی می‌تواند با آن پرواز کند.

شخصیت پنگوئن تاکنون در فیلم‌های زیادی از دنیای دی‌سی ظاهر شده که از جمله آن‌ها می‌توان به فیلم بتمن به کارگردانی لسلی اچ مارتینسون اشاره کرد که در سال ۱۹۶۶ اکران شد و در آن بورگس مریدیت نقش پنگوئن را برعهده داشت.

پس از بازیگران دیگری نظیر دنی دویتو و رابین لرد تیلور به ترتیب‌ در فیلم‌‌های بازگشت بتمن (در سال ۱۹۹۲) و گاتهام این نقش را ایفا کرده‌اند. جدیدترین حضور شخصیت پنگوئن به سریال «The Penguin» برمی‌گردد که در آن کالین فارل نقش این کاراکتر را بازی می‌کرد و بسیار مورد تحسین قرار گرفت.

پیشینه شخصیت پنگوئن

شخصیت پنگوئن

پنگوئن با نام اصلی آزوالد چسترفیلد کابلپات «Oswald Chesterfield Cobblepot» از تاکر و استر کابلپات در سال ۱۹۷۰ با یک نقص مادرزادی به دنیا آمد و بینی‌اش شبیه منقار پرندگان بود که این موضوع واکنش منفی پدرش را به همراه داشت، به طوری که در همان لحظات اولیه و پس از دیدن نوزاد، وحشت‌زده شد و او را روی زمین انداخت.

تاکر برای تمام عمر از ظاهر پسرش متنفر بود، اما از آن طرف، استر، مادرش به او عشق بی قید و شرط نشان می‌داد و تلاش می‌کرد همواره از او در برابر بی‌مهری‌های پدرش محافظت کند. احساس طرد شدن توسط پدر و حمایت از سمت مادر، یکی از عوامل اصلی شکل‌گیری هویت او به عنوان یک جاه‌طلب و همچنین بی‌رحمی او در بزرگسالی شد.

او در دوران کودکی بسیار مورد تمسخر برادران بزرگ‌تر و هم‌سالانش قرار گرفت و آن‌ها جزو اولین کسانی بودند که او را به یک «پنگوئن» تشبیه کردند؛ لقبی که بعدا به بخشی از هویت او تبدیل شد.

این تمسخر و اذیت کردن او را کم کم از دایره آدم‌ها و اجتماع دور کرد و حس طرد شدن او را بیشتر کرد. به همین دلیل او بیشتر به سمت پرندگان سوق داده شد و با آن‌ها احساس نزدیکی و همدلی کرد.

این علاقه شدید باعث شد تا دلبستگی زیادی به آنان پیدا کند و به مطالعه و نحوه نگهداری آن‌ها بپردازد. پرندگان به نوعی جایگزین روابط انسانی او شدند. این تجربیات تلخ دوران کودکی تاثیرات زیادی روی شخصیت او در دوران بزرگسالی داشت و او را به فردی سنگدل تبدیل کرد، اما عشق او به پرندگان همیشه بخش آرام‌تر شخصیت او باقی ماند.

تنها انسانی که همیشه به او عشق می‌ورزید، مادرش بود. آزوالد همیشه پرندگان مکانیکی می‌ساخت و آن را به عنوان هدیه به مادرش تقدیم می‌کرد و مادرش هم همیشه از این هدایا قدردانی می‌کرد. رابطه او با مادرش فراتر از محبت معمولی بود و به شکلی ناسالم و وسواس گونه بدل شد، به طوری که باعث شد از دیگر روابط انسانی فاصله بگیرد.

آزوالد شاهد این بود که پدر او از طریق خشونت و قدرت‌طلبی توجه مادرش را جلب می‌کند و از همین رو احساس کرد که برای جلب توجه و حفظ ارزش خود باید قوی و خشن باشد. یک شب در دوران کودکی، برادران بزرگ‌تر آزوالد به او و پرندگانش حمله کردند و کارشان برای آزوالد غیرقابل تحمل بود.

او سرانجام کنترل خود را از دست داد و تمام برادران را مخفیانه به قتل رساند و این قتل‌ها را به گونه‌ای انجام داد که شبیه حوادث تصادفی به نظر برسد. جیسون با مسمومیت کشته شد، ویلیام در یک تصادف رانندگی فوت شد و رابرت به شکل غیرعادی در یک دریاچه یخ‌زده غرق شد. در نهایت آزوالد پدر خود را نیز به قتل رساند تا تمام توجه و محبت مادرش را برای خود به ارمغان بیاورد.

سال‌های نوجوانی آزوالد کابلپات

شخصیت پنگوئن

در طول سال‌های دبیرستان، کابلپات به یکی از دوستان همکلاسی‌اش، ورونیکا وریلند علاقه‌مند شد و او را عشق زندگی‌اش می‌دانست، درحالی که تاکنون یک بار هم با او قرار ملاقات نگذاشته بود. در همین دوران، او به اشتباه تصور کرد که یکی از هم‌کلاسی‌ها و معدود دوستانش رابطه عاشقانه با ورونیکا دارد و به همین دلیل او را به قتل رساند.

اما حقیقت این بود که دوستش به دیدن ورونیکا رفته بود تا از او بخواهد با آزوالد ملاقات کند و رابطه‌ای میانشان شکل بگیرد. کابلپات بعدا بیان کرد که در کلاس هفتم ترک تحصیل کرده است. این تجربه‌های تلخ دوران جوانی، او را به سمت بی‌اعتمادی شدید به دیگران و رفتارهای جنایتکارانه سوق داده بود.

پنگوئن در وقایع Zero Year

در اولین سال فعالیت بتمن در شهر گاتهام، کابلپات به عنوان بارتندر در یکی از املاک کارمین فالکون «Carmine Falcone» کار می‌کرد و در حال تلاش بود تا جایگاه خود را در دنیای زیرزمینی جنایتکاران گاتهام ارتقاء دهد. او کم کم به بتمن نزدیک شد و به او پیشنهاد همکاری داد تا نقش یک خبرچین را برایش ایفا کند. هدف او از این کار، کمک به بتمن برای سرنگونی فالکون و از بین بردن یکی از رقبای اصلی‌اش و باز کردن راه بوده است.

بعد از یک سال همکاری، بتمن موفق شد آسیب بزرگی به عملیات فالکون بزند و این امر احتمالا باعث شد تا قدرت آزوالد بیشتر شود. این همکاری موفقیت‌آمیز آن‌ها، پایه‌گذار روابط پیچیده و خصمانه‌ آینده آن‌ها بود.

قدرت‌ها و توانایی‌های پنگوئن

  • جذب و مصرف انرژی حیاتی انسان‌ها
  • چنگال‌های قوی
  • دندان‌های نیش بلند
  • قدرت فوق‌ بشری
  • آموزش دادن به حیوانات
  • تاجر ماهر
  • رهبری
  • سطح هوش بالا
  • اختلال روانی

ویژگی‌های ظاهری پنگوئن

او قدی کوتاه، بینی بدقواره با اندامی چاق شبیه به پنگوئن دارد و کت و شلوار رسمی با کلاه شاپو (سیلندری) می‌پوشد و چتر مخصوص خود را به همراه دارد.

منبع: Dcfandom


سام صابری و اولین کمپ کویری گیمینگ جهان | ولاگ کویری گیمینگ - قسمت دوم

Loading

source

توسط techkhabari.ir