گیلگمش یکی از قویترین اعضای جاودانگان یا ایترنالها محسوب میشود و توسط اثیریها یا سلستیالها خلق شده است. در کل بیشتر اعضای ایترنال ریشه در اساطیر و افسانههای کهن دارد؛ برای مثال ریشه تینا و ایکاریس به یونان بوستان بازمیگردد. گیلگمش هم از افسانههای مشهور سومری الهام گرفته است. او فردی ماجراجو، جنگجویی بسیار قوی و هیولاکش محسوب میشود که در مارول با لقب فراموششده نیز شناخته میشود. در این مقاله با سرگذشت، دوستان، دشمنان و قابلیتهای گیلگمش در کمیکها آشنا میشویم.
سرگذشت اسرارآمیز گیلگمش
همانند ایکاریس کسی از هویت و نام واقعی فراموششده خبری ندارد. حتی در طول تاریخ اسمها و القاب زیادی را داشته است. اما اغلب با نام گیلگمش شناخته میشود. او حدود ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد پادشاه اوروک در خاورمیانه یا در واقع بینالنهرین بود.
در اساطیر سومر گیلگمش همیشه به دنبال راهی برای جاودانگی بود. در مارول هم چنین هدفی داشت. فقط دیر متوجه میشود که او فردی جاودانه است و نیازی به مایع حیات برای جاودانگی ندارد؛ زیرا در افسانهها گیلگمش با پیداکردن و مصرف مایع حیات در منطقه دیلمون به جاودانگی دست مییابد. علاوه بر این، در طول تاریخ، انسانها گیلگمش را با قهرمانهایی مانند سامسون و هرکول اشتباه میگرفتند. بااینحال زمانی با انسانهای بزرگی مانند آشیل، شاه دیوید و آئنیاس دوست بوده است.
قدرت های گیلگمش
گیلگمش بیشتر قدرتهای یک ایترنال را به همراه دارد. به طور کلی تواناییهای او شامل موارد زیر میشود:
- طول عمر بسیار بالا
- استقامت مافوق بشر
- همانند ایکاریس میتواند از دستان و چشمان خود نور، گرما و پرتوهای قدرتمندی ساطع کند.
- گیلگمش به طور کلی نمیتواند در خلا زنده بماند، ولی با کمک دوستش اسپرایت زرهای مخصوص فضا میسازد. به همین دلیل در فضا دیگر به اکسیژن نیاز ندارد.
- دوام فوقالعاده زیاد؛ به طوری که هیچ گاه در جنگها از نفس نمیافتد و به سختی خسته میشود.
دوستان و دشمنان گیلگمش
بهترین و قدیمیترین دوستان گیلگمش از گذشته تا به امروز بیشتر اعضای ایترنال بودهاند. علاوه بر آن با هرکول رابطه صمیمانهای دارد. چون از قبل میلاد با یکدیگر در ماجراجوییهای مختلفی شرکت کردهاند. حتی زمانی با یکدیگر هماتاقی بودهاند. او یک بار هم به اونجرز ملحق میشود و مقابل شیاطین به رهبری ناستیر میایستد. ولی زود از گروه خارج و با مردان گدازهای یا لاوا من (Lava Men) وارد جنگ میشود. بااینوجود از آنها شکست سنگینی میخورد، سپس ایمورتوس محافظ زمان او را میکشد.
به طور کلی در کمیکهای مارول هر از چند وقتهایی گیلگمش میمیرد، ولی دوباره زنده میشود. بااینوجود بیشتر مثل سایر اعضای ایترنال با گروه دیوینتها میجنگد؛ گروهی که همانند ایترنال توسط سلستیالها آفریده شدهاند. فقط از قدرتهایشان در راه شر و آشوب استفاده میکنند.
تبعید گیلگمش به المپیا
فرق بزرگی که بین گیلگمش و سایر اعضای جاودانگان وجود دارد این است که او همیشه در کارهای انسان زیاد دخالت میکند؛ چیزی که خلاف قوانین این گروه به شمار میرود. به همین دلیل زوراس او را به المپیا تبعید میکند.در این بازه دیوینتها حملههای شدیدی را به سلستیالها آغاز می کنند. اما کسی برای دفاع از آنها به جز گیلگمش وجود نداشت. اکثر جاودانهها به جاهای دیگری از جهان رفته بودند؛ بنابراین، گیلگمش به تنهایی به دیوینتها حمله میکند و آنها را شکست میدهد.
در واقع در زمان و فرصت مناسبی لیاقت و صلاحت خود را بین جاودانهها و سلستیالها اثبات میکند. برای همین دوران مجازاتش تمام میشود. از این جا به بعد گیلگمش حضورش را در زمین بیشتر میکند. تا جایی که فراموششده بیشتر از سایر جاودانهها از زمین مراقبت میکند.
زندگی به عنوان دلقک سیرک
وقتی ایمورتوس گیلگمش را کشت، بعدها اسپرایت او را زنده کرد، اما حافظه و خاطراتش را از بین میبرد. به همین دلیل گیلگمش ناپدید میشود. بااینحال آژاک او را در سیرکی واقع در برزیل پیدا میکند، در آن جا گیلگمش با نام ا گریرو (O Gurreiro) جنگجو شناخته میشد. آژاک سعی میکند گذشته و هویت واقعیش را به او یادآوری کند. ولی اسپرایت ذهن گیلگمش را دستکاری کرده بود و در او نفرت و دشمنی شدیدی نسبت به ایترنالها ایجاد کرده بود؛ بنابراین، این دیدار به جنگی تمامعیار تبدیل میشود.
کاراکتر اسپرایت و لوکی از نظر حیلهگری، فتنهانگیزی و قدرت با یکدیگر شباهتهای زیادی دارند. درویگ برای نزدیکشدن به گیلگمش رویکرد صلحطلبانهای را پیش میگیرد. بااینوجود هیچ فایدهای ندارد. چون ا گریرو غیر از تنفر و انتقام احساس دیگری نسبت به جاودانهها نداشت. حتی به المپیا برمیگردد و با ماکاری مبارزه میکند. در پایان نیز تینا رهبر جاودانهها مجبور میشود او را بکشد. بااینحال در لحظه آخر اثر طلسم اسپرایت دیگر داشت از بین میرفت و همه چیز را داشت به یاد میآورد، اما کار از کار گذشته بود.
ماجراهای ثور و گیلگمش
پس از این ماجرا تیاموت یکی از سلستیالها گیلگمش را به زندگی برمیگرداند و اهداف و مسئولیتش را به او یادآوری میکند. سپس گیلگمش لقب فراموششده را برای خود انتخاب میکند و عازم ماموریتی به لومریا میشود. در این ماموریت دیوینتها فاستوس دوست ثور را دزدیده بودند؛ بنابراین، ثور برای نجات دوستش به کمک ایترنالها احتیاج داشت.
در واقع دیوینتها با استفاده از قابلیت فاستوس میخواستند نژاد خود را نجات بدهند که این عملیات با موفقیت گیلگمش و ثور به پایان میرسد. ولی در جایی فراموششده میدان نبرد را ترک میکند و ثور را تنها میگذارد. نظر شما درباره کاراکتر گیلمش چیست؟ بین نسخه کمیک و MCU شما کدام یک را ترجیح میدهید؟
سوالات متداول
چرا نباید ایترنالها در امور انسانها دخالت کنند؟ ایترنالها فقط برای محافظت از گزند دیوینتها آفریده شدهاند و خارج از این چارچوب اختیار و صلاحیتی ندارند.
آیا گیلگمش از تانوس قدرتمندتر است؟ گیلگمش اگر بخواهد میتواند ضربات و جراحتهای مرگباری بر تانوس وارد کند.
منبع: marvel
source