مردی که یک روز بزرگترین ویلن دنیا بود و میخواست دست به سرقت کره ماه بزند، الان به یک مرد خانهدار و محافظهکار تبدیل شده است. فلونیوس گرو به عنوان شخصیت اصلی فرنچایز من نفرتانگیز به همراه سربازهای مینیون خود کارهای خارقالعادهای انجام میدهد.
فلونیوس گرو (Felonius Gru) که با لقب گرو شناخته میشود، پروتاگونیست اصلی فرنچایز من نفرتانگیز یا Despicable Me است. او پسر مارنا گرو و رابرت گرو محسوب میشود که یک زمانی بزرگترین ویلن دنیا بود. با این حال او پس از مدتی به سازمان لیگ ضد ویلنها یا به اختصار AVL میپیوندد و با یکی از کارمندهای آن به نام لوسی وایلد (Lucy Wilde) ازدواج میکند. این مرد کچل و بامزه سرپرستی سه دختر با نامهای مارگو، ادیت و اگنس را برعهده دارد و پس از ازدواج با لوسی صاحب یک پسر بچه بانام فلونیوس گرو جونیور میشود.
علاوه بر اینها شخصیت مورد بحث رئیس و رهبر گروهی از موجودات بامزه و نمادین به نام مینیونها هم به شمار میرود. مینیونها که در طی زمان از رئیس خود هم معروفتر شدند یک سری موجود زرد و ریز جثه هستند که در هر لحظه از زندگی خود احمقانهترین و خندهدارترین کارهای دنیا را انجام میدهند. راستی Felonius Gru یک برادر دوقلو به نام درو گرو هم دارد که برخلاف او به عنوان یک مرد کچل، موهای بلوند و زیبایی روی سرش دیده میشود.
فلونیوس در سال ۱۹۶۴ و به همراه برادر دو قلو خود یعنی درو پا به دنیا گذاشت. پدر این دو نفر که رابرت گرو نام داشت یکی از بزرگترین ویلنهای تاریخ است و فرزندانش را هم برای ادامه دادن میراث خود بزرگ کرد. به عبارتی دقیقتر شخصیت اصلی انیمیشن من نفرتانگیز از خاندانی میآید که همگی شرور و ویلن هستند و حسابی به این موضوع افتخار میکنند. این دو برادر دوقلو در همان زمان کودکی از یکدیگر جدا شدند تا به صورت جدا از هم بزرگ شوند. فلونیوس هم که فرد دیگری را در زندگی نداشت در کنار مادرش زندگی کرد و بزرگ شد.
فلونیوس گرو در سال ۱۹۶۹ سفر باز آلدرین و نیل آرمسترانگ به کره ماه را میبیند و از آن موقع آرزو میکند که او هم یک روز دست به انجام کار مشابهی بزند. مادر این پسر بچه که همان مارلنا گرو باشد در بیشتر مواقع به فرزندش بیمحلی میکرد و زیاد با او کاری نداشت. پدر فلونیوس که همان رابرت گرو باشد زیاد با پسر خود در تماس نبود و شناخت کاملی به او نداشت. ولی براساس اطلاعات ظاهرا او به پسرش و دستاوردهایی که او در زندگی خود داشته افتخار میکند.
علاوه بر این موارد باید بدانید که Felonius Gru در زمان کودکی به صورت مستمر توسط دانشآموزهای دیگر مورد قلدری قرار میگرفت و حسابی اذیت میشد. همین موضوع باعث شد که او اعتماد به نفسش را از دست بدهد و هیچ وقت نتواند یک دختر را به قرار عاشقانه دعوت کند. همه این اتفاقات باعث به وجود آمدن تراماهای مختلفی برای این بچه بیچاره شد تا او در زمان بزرگسالی تصمیم بگیرد شغل خانوادگی را ادامه دهد و به یک ویلن تبدیل شود.
شخصیت مورد بحث در سال ۱۹۶۸ به موسسه Villain-con سر زد و در طی آن دکتر جوزف آلبرت نفاریو را ملاقات کرد. دکتر نفاریو اختراعات فوقالعاده جذابی داشت که فلونیوس کوچک شیفته آنها شد و نمیتوانست فکرشان را از سر خود بیرون کند. سالها بعد و در ۱۹۷۶، فلونیوس موفق شد دکتر نفاریو و دستیاران زرد رنگ و بامزه او به نام مینیونها را استخدام کند و در کنارشان یک تیم موفق را تشکیل دهد. گرو برخلاف آنچه که از یک ویلن انتظار میرود با دکتر نفاریو و مینیونها رفتار مهربانانهای داشت و به جای اینکه با آنها مانند برده و آدمهای خود برخورد کند، ایشان را مانند خانواده خود تصور میکرد.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Despicableme.fandom
source