انزجار (Disgust) احساس سبز رنگی است در کنار سایر احساسات اصلی مانند شادی، غم، ترس، خشم قرار دارد. میندی کالینگ، صداپیشه این شخصیت در انیمیشن او را اینگونه توصیف میکند: او از رایلی بسیار مراقبت میکند و انتظار زیادی از اطرافیانش دارد و خیلی صبور نیست. انزجار خیلی دقیق و مقرراتی است و ظواهر برای او اهمیت زیادی دارد.
Inside Out 2015
مانند دیگر احساسات، انزجار (Disgust)، نیز در دوران کودکی رایلی نقش بسیار کمرنگی داشته و شادی کنترل آنها را در دست داشته است. او علی رغم نظرات و ایدههای قوی خودش، به جوی اعتماد کرد تا بهترین اتفاقات برای رایلی رقم بخورد.
اما زمانی که پدر و مادر رایلی به سانفرانسیسکو نقل مکان میکنند، وارد دنیای ناآشنایی میشوند و انزجار هم مانند دیگر عواطف نظیر ترس و خشم نقش بیشتری در زندگی رایلی پیدا کرده و خود را بیشتر نشان میدهد. او شروع میکند و از خانه جدید آنها مانند بوی بد، کثیفی، وجود موش مرده و کلا وضعیت بد آنها انتقاد میکند.
وقتی شادی و غم به همراه کل خاطرات اصلی در ذهن گم میشوند، انزجار، ترس و خشم به عنوان تنها احساسات باقی مانده در Headquarters به حال خود رها میشوند. در این موقعیت «ترس» برنامهای ریخته و به بقیه میگوید که آنها بدون وجود شادی هم میتواندن رایلی را خوشحال نگهدارند، بنابراین انزجار نیز دچار شک شده و آن را بیان میکند.
پس از گم شدن جزیره« GoofBall»، انزجار سعی میکند از آسیب بیشتر جلوگیری کند، اما خیلی زود تسلیم میشود و به بسیاری از اتفاقات بدی که رایلی با آنها مواجه شده، واکنش نشان میدهد و با کارهای شیطنتآمیز «ترس» اذیت میشود.
به نظر میرسد او متوجه رفتار خشم شده که با خشونت زیاد و بیش از حد واکنش نشان میدهد، اما با این حال بازهم تمایل دارد که با او موافق باشد. وقتی خشم پیشنهاد میکند که رایلی از خانه فرار کند، انزجار در ابتدا تمایلی به پذیرفتن آن ندارد، اما در نهایت با آن موافقت میکند.
با این حال زمانی که رایلی نسبت به همه چیز کاملا بیاحساس میشود، آنها متوجه میشوند که این ایده چقدر وحشتناک و بد بوده است. وقتی شادی و غم به Headquarters برمیگردند، انزجار خشم را تحریک میکند، Anger عصبانی شده و او از آن به عنوان یک مشعل استفاده میکند تا شادی و غم را طریق پنجره وارد شوند.
مدتی بعد، وقتی رایلی ۱۲ ساله میشود، انزجار از این که میبیند او یک جزیره مد « Fashion Island» را تشکیل داده به وجد میآید. او اکنون در حال بررسی احساساتی است که رایلی میتواند نشان دهد. پس از ارتقاء کنسول، Disgust در مورد یک چراغ هشدار قرمز بزرگ در کنار خودش، یعنی «زنگ بلوغ» صحبت میکند.
Inside Out 2
احساسات درون ذهن رایلی یاد گرفتند تا بدون جنگ و دعوا در کنار یکدیگر زندگی کنند و هر کدام به نقش دیگری در زندگی رایلی احترام گذاشتند. آنها این آرامش را حفظ کردند تا اینکه یک روز با چشمک زدن نور بلوغ از خواب بیدار شدند.
شادی آن را به پشت ذهن رایلی فرستاد، اما پس از آن کارگران ذهن وارد شدند و کارهایی را برای بهروزرسانی کنسول انجام دادند. پس از این، آنها متوجه شدند که کنسول بسیار حساستر از چیزی است که تصور میکردند و تنها با یک لمس خفیف باعث می شود رایلی واکنش احساسی شدیدی داشته باشد.
وقتی رایلی تصمیم گرفت به دعوت مربی رابرتس به کمپ هاکی برود، احساسات شخصیت « Val Ortiz» را به خاطر آوردند، بازیکنی که رایلی او را به شدت قبول داشت و او را دنبال میکرد. در آنجا و زمانی که رایلی متوجه شد دو دوستش، بری و گریس با او به یک دبیرستان نمیروند، به شدت غمگین شد و شروع به گریه کرد.
وقتی در آنجا رایلی به دنبال «وَل» میگشت، احساسات او متوجه نارنجی شدن کنسول شدند. آنها میخواستند بداند چه کسی این کار را کرده و همانجا بود که متوجه یک احساس جدید، یعنی اضطراب (Anxiety) شدند. در آنجا آنها با دیگر احساسات مانند حسادت (Envy)، خجالت (Embarrassment) و خستگی (Ennui) را ملاقات کردند. شادی با روی باز از آنها استقبال کرد و گفت که میداند همه عواطف برای رایلی مهم و ضروری هستند.
در این میان، اضطراب کنترل اوضاع را به دست گرفت و گفت که رایلی الان باید روی پیدا کردن دوستان جدید متمرکز شود. دیگر احساسات در ابتدا به او احترام گذاشتند، اما در ادامه کارهایش را زیر سوال بردند. اضطراب به خجالت دستور داد تا پنج حس دیگر را درون یک شیشه بیندازد و آنها را به خزانه اسرار برود.
پس از اتفاقات فراوان، آنها موفق میشوند از آنجا فرار کنند. سرانجام بار دیگر، شادی کنترل اوضاع را به دست گرفت و غم (Sadness) هم به شدت ناراحت بود و برای همین شروع به گریه کرد. شادی تصمیم گرفت غم را از طریق لوله Recall (یادآوری) به سمت بالا بفرستد، درحالی که بقیه آنها برای یافتن حس اصلی خود رایلی رفتند.
آنها از جریان هوشیاری پایین رفتند تا این که خستگی با ایجاد حس «طعنهآمیز» رایلی باعث باز شدن سر یک شکاف شد و جریان را به دو تکه تقسیم کرد. این باعث شد که احساسات بروند و یک مسیر طولانی را طی کنند.
برای این منظور آنها از سرزمین تخیل (Imagination Land)، عبور کنند. سرزمین تخیل از آخرین باری که جوی به آنجا رفته بود، دچار تغییرات زیادی شده بود. این تغییرات شامل Fort Pillowton میشد که رشد کرده و نارنجی شده بود. آنها به داخل رفتند و کارگران ذهن را پیدا کردند که به دستور اضطراب سناریوهای منفی احتمالی را ترسیم میکردند که ممکن است در اردوگاه برای رایلی اتفاق بیفتد تا بتواند برای همه آنها آماده شود.
این امر موجب شورش کارگران ذهن شد و آنها همزمان سناریوهای مثبت را نیز ایجاد کردند که منجر به دعوا میان آنها شد. زمانی که چند پلیس ذهن وارد شد، آنها آن جا را ترک کردند. سرانجام آنها به پشت ذهن رسیدند و حس واقعی رایلی را احیا کردند، اما وقتی غم تصمیم گرفت آنها را بازگرداند، اضطراب سیستم حفاظتی رایلی را شکست، او را متوقف کرد و آنها در همانجا گیر کردند.
خشم به این فکر افتاد که با پوچی (Pouchy) تماس بگیرد و ببیند آیا او چیزی دارد که بتواند به آنها کمک کند. خشم دینامیت را از پوچی بیرون کشید و همین امر به جوی این ایده را داد که از آن برای ایجاد بهمنی از خاطرات استفاده کند که میتوانستند به دفتر مرکزی برگردانند.
این ایده جواب داد و آنها به همراه تمام خاطرات به سیستم اعتقادی بازگشتند. همانطور که باورهای جدیدی از آنها شکل گرفت، آنها به دفتر مرکزی بازگشتند، جایی که با سایر احساسات سعی کردند این احساسات جدید و مضطرب را از بین ببرند.
اما قادر به انجام این کار نبودند، زیرا Anxiety بر روی کنسول پرواز میکرد و سعی میکرد مشکلاتی را که ایجاد کرده بود برطرف کند. شادی وارد عمل شد و اضطراب را وادار کرد تا کنترل را رها کند. این به عواطف اجازه داد تا احساس اضطراب خود را از بین ببرند و آن را با حس قبلی جایگزین کنند.
سپس جوی متوجه شد که این حس جدید و پیچیده آن را از رشد باز میدارد، بنابراین آن را حذف کرد و اجازه داد حس جدید جایگزین آن شود. این مشکلات رایلی را حل کرد و احساسات آن را جشن گرفتند.
ویژگیهای ظاهری
ظاهر Disgust مانند کلم بروکلی است. او خمیده و لاغر اندام است و سر بزرگی دارد و مانند یک دختر باحال لباس میپوشد. پوست او به رنگ سبز روشن، موهای بلند تا شانهها به رنگ سبز، مژههای بلند و سبز، چشمان سبز زمردی، سایه چشم صورتی و لبهای صورتیرنگ دارد.
دندانهای جلویی او حالت بیرونزدگی دارند که خیلی مشخص نیست.
انزجار یک شال صورتی به گردن خود بسته و یک لباس سبز بهاری بدون آستین، یک کمربند سبز نعنایی با سگکی به شکل D، یک شلوار تنگ سبز جنگلی و یک دمپایی باله صورتی پوشیده است.
ویژگیهای شخصیتی
انزجار شخصیتی بسیار لجوج و یک دنده، صادق، طعنهآمیز، دخترانه، سطحی، بدبین و بیحوصله دارد. او خیلی دلنازک است و به راحتی ناراحت میشود. او گاهی اوقات کاری را که دوست دارد بدون دخالت دیگران انجام میدهد، اما در کل نسبت به اکثر اتفاقات بیاعتنا، بیاهمیت و خونسرد است.
او همیشه از موقعیتها استفاده ميکند و مراقب افراد، مکانها و چیزهایی است که با رایلی در ارتباط هستند. انزجار همیشه نیت خوبی دارد و هیچگاه استانداردهای خود را پایین نمیآورد. وظیفه انزجار این است که رایلی را از چیزهای نفرتانگیز دور کند و ایمن نگه دارد. مانند کلم بروکلی که رایلی در دوران کودکی از خوردن آن بیزار بود
نکات جالب درباره شخصیت Disgust
• طبق گفته پیت داکتر، شخصیت انزجار بر اساس شکل کلم بروکلی طراحی شده که رایلی و بقیه احساسات از او متنفرند، اما خود داکتر عاشق آن است.
• در ورژن اولیه انیمیشن Inside Out، انزجار در اصل وجود نداشت و جای او را غرور Pride (که در ابتدا Preston نام داشت) گرفته بود که همراه با امید «Hope» یکی از احساسات اصلی رایلی بود. اما وقتی تعداد احساسات به ۵ مورد کاهش یافت، غرور کنار گذاشته شد و در نسخه نهایی Disgust جایگزین شد.
• همانطور که احتمالا در انیمیشن نشان داده شده، انزجار معده ضعیفی دارد و از فوبیایی به نام « emetophobia» یا استفراغهراسی رنج میبرد. یعنی چیزهای چندشآور باعث استفراغ او میشود، اما سعی میکند این کار را انجام ندهد.
• انزجار جزو عواطفی است که بیشتر روی مسائل کاربردی درباره رایلی صحبت میکند که در مقابل جوی قرار میگیرد. زیرا او بیشتر روی ایدهآل بودن رایلی به طور کلی بر اساس حدس و گمانهای بیاساس تمرکز دارد.
منبع: Pixarfandom
source