دیمین شزل یکی از پرطرفدارترین و بینظیرترین فیلمسازانی است که تا به امروز توانسته فیلمهای مهیج زیادی را تولید نماید. شزل که در رود آیلند به دنیا آمد و توانست خیلی زود از دانشگاه هاروارد فارغالتحصیل شود، به دلیل مهارت بینظیرش در عرصهی فیلمسازی، تاکنون نظرات مثبت و تحسینهای زیادی را به دست آورده است.
در حالی که او تاکنون فیلمهای چندان زیادی را تولید نکرده، اما به لطف مشارکت در ساخت فیلمهایی با مضامین باور نکردنی در کارنامهی کاریاش، تکنیکهای فیلمسازی شگفتانگیز و جوایز متعددی که دریافت کرده، توانسته خیلی زود نامی در هالیوود برای خود دست و پا کند.
در حقیقت سالیان سال است که شزل در فیلمهای مختلف، به عنوان تهیه کننده، نویسنده و یا کارگردان با سایر دست اندکاران فیلم همکاری داشته اما این در حالی است که بیشتر مخاطبان، او را به خاطر کارگردانیاش به یاد میآورند. در واقع فیلمنامههای شزل، توانایی و قابلیتهای او را در ساخت فیلمهای جذاب نشان میدهند و لذا همین امر سبب شده که بسیاری از فیلمهای او به فیلمهایی ماندگار تبدیل شوند. البته، درست مانند هر فیلمنامهنویس دیگری، تمام کارهایی که شازل در ساخت آنها نقش داشته در کشور خودش تولید نشدهاند.
شاید عجیبترین و غیرمنتظرهترین فیلمی که دیمین شزل در ساخت آن نقش داشته، فیلم «آخرین جنگیری: قسمت دوم» باشد. این فیلم که در مارس ۲۰۱۳ اکران گردید، دنبالهی مستقیمی برای فیلم «آخرین جنگیری» بود که در باکس آفیس جهانی تنها ۶۷ میلیون دلارفروش رفت. در این فیلم بار دیگر، اشلی بل در نقش نل مارگارت سویتزر به ایفای نقش میپردازد که توسط یک موجود اهریمنی شکنجه میشود.
شزل همراه با کارگردان فیلم، اد گس دانلی، وظیفهی نوشتن فیلمنامه را بر عهده داشت. در حالی که این فیلم در باکس آفیس داخلی توانست فیلم موفقی شود (فروش ۲۵ میلیون دلار با بودجهی ۵ میلیون دلاری)، از سوی اکثر منتقدان به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. این فیلم در راتن تومیتوز نیز تنها امتیار ۱۵ درصد را از آن خود کرده، چراکه اکثر مخاطبان معتقدند که «آخرین جنگیری: قسمت دوم» ترس روانی خسته کنندهای را بر مخاطب تحمیل میکند و بهعلاوه از وجود سکانسهایی کاملا خشک و بیروح و جدی و سرشار از صحنههای هولناک بهره میبرد که شاید تماشایشان چندان لذتبخش نباشد.
در همان سالی که «آخرین جنگیری: قسمت دوم» اکران گردید، یک فیلم انگلیسی زبان اسپانیایی به نام «پیانو بزرگ» هم اکران شد که در آن الیجا وود و جان کیوزاک، به ایفای نقش پرداخته بودند و این فیلم در جشنواره فانتاستیک نیز به نمایش درآمد. وود نقش یک پیانیست نوظهور به نام تام سلزنیک را بازی میکند که توسط کلم با نقش آفرینی کیوزاک مدام تحقیر میشود. کلم یک تک تیرانداز حرفهای است که در حین اجرای کنسرت، اسلحهاش را به سمت تام نشانه میگیرد و قسم میخورد که اگر یک نت را اشتباه بزند او را خواهد کشت.
فیلمنامهی این فیلم به طور کامل توسط شزل نوشته شده و ائوخنیو میرا، فیلمساز اسپانیایی نیز کارگردانی این فیلم را بر عهده گرفت و این فیلم در راتن تومیتوز توانست امتیاز ۷۹ درصد را از آن خود کند. هرچند اکثر منتقدین بر سر این موضوع اتفاق نظر داشتند که «پیانوی بزرگ» در بهترین لحظات و سکانسهایش، آنقدر پرتنش و در عین حال عجیب و جالب مینماید که علیرغم تمامی ایراداتی که دارد، همچنان فیلم ارزشمندی است و میتواند لحظاتی لذت بخش را برای مخاطب به ارمغان بیاورد.
اولین فیلمی که به کارگردانی دیمین شزل ساخته شد، «نخستین انسان» نام داشت. این فیلم، یک فیلم زندگینامهای غم انگیز و تاثیرگذار بود که بر اساس فیلمنامهی نیل آرمسترانگ ساخته شد. داستان فیلم بر سالهای منتهی به ماموریت معروف آپولو ۱۱ و فرود بر روی ماه متمرکز است اما بیشتر سکانسهای فیلم به تعریف شخصیتهای فیلم میپردازد تا سکانسهای فضایی پرفروش.
با این حال، این بدان معنا نیست که «نخستین انسان» نتوانست فیلم موفقی باشد. زیرا «نخستین انسان» که بر اساس بیوگرافی نیل آرمسترانگ و داستان او تحت عنوان «نخستین انسان: زندگی نیل آرمسترانگ» ساخته شد به شدت مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. «نخستین انسان» در راتن تومیتوز نیز امتیاز ۸۷ درصد را کسب کرد زیرا بر اساس نظر منتقدین و مردم، این فیلم بیشتر به تعریف کاراکترها پرداخته تا بتوان نگاهی به لحظهای مهم از تاریخ بشریت انداخت و در عین حال مخاطبان را به سفری دور و دراز در دل کهکشانها برد.
«شماره ۱۰ خیابان کلاورفیلد» بهعنوان دنبالهی مستقیمی برای فیلم هیولایی «کلاورفیلد» در نظر گرفته میشود، اگرچه به شدت با فیلم قبلی متفاوت است. در حالی که اولین فیلم یک فیلم هیولایی ساده بود، این فیلم، یک فیلم درام منحصربهفرد است که در پناهگاهی محصور میگذرد و بیشتر بر روی مسائل پارانویا و بیاعتمادی تمرکز دارد.
شزل همراه با جاش کمپبل و مت استاکن، فیلم نامهی این فیلم را به رشتهی تحریر درآورد. این فیلم در راتن تومیتوز توانست امتیاز ۹۰ درصد را به دست آورد و منتقدین نیز در رابطه با آن بیان داشتهاند که این فیلم به صورت هوشمندانهای ساخته شده و به نحو بینظیری از محیط محدود و بازیگران برجستهاش برای روایت داستانی کاملا بدیع و خلاقانه بهره میبرد و در واقع میتوان گفت که «شماره ۱۰ خیابان کلاورفیلد» تحول عظیمی را در عرصهی فیلمهای فرنچایزی به وجود آورده است.
«گای و مدلین روی نیمکت پارک» که اولین فیلم ساخته شده به کارگردانی دیمین شزل بود، در جشنواره فیلم ترایبکا در سال ۲۰۰۹ به نمایش درآمد و مورد تحسین گستردهای قرار گرفت. این فیلم که به عنوان یک موزیکال رمانتیک سیاه و سفید ساخته شده، دارای جنبهها و ویژگیهای بسیاری است که بعدها در آثار محبوبتر شزل نیز به کرات مشاهده شدند.
«گای و مدلین روی نیمکت پارک» از ویژگیهای بینظیری همانند اجرای زندهی جاز، سکانسهای رقص، داستانی عاشقانه، حضور آهنگساز برجسته، جاستین هورویتز و بازگشت نوستالژیک به فیلمهای موزیکال و کلاسیک هالیوود بهره میبرد. در حقیقت این فیلم به صورت تمام و کمال، نشان دهنده کاراکتر شخصیتی دیمین شزل است. «گای و مدلین روی نیمکت پارک» که با بودجهی محدودی تولید شد توانست نقدهای مثبتی را از آن خود کند و امتیاز ۹۱ درصد را در راتن تومیتوز از آن خود نماید. در حقیقت منتقدین و مخاطبان بر سر این موضوع اتفاق نظر داشتند که «گای و مدلین روی نیمکت پارک» فیلمی است که هر چند با بودجهی محدود ساخته شده اما به لطف فیلمبرداری بینظیر و کارگردانی استثنایی شزل توانست به فیلمی منحصربهفرد تبدیل شود.
شاید شزل به این دلیل پس از فیلم «لا لا لند» فیلم «نخستین انسان» را ساخت که «لا لا لند» تمامی عناصر لازم برای تولید یک فیلم تمام عیار را در خود داشت و به گونهای او را برای ساخت فیلم بعدیاش آماده کرد. «لا لا لند» که به عنوان نقطهی اوج فیلمسازی شزل در نظر گرفته میشود، با هزینهای معادل ۳۰ میلیون دلار ساخته شد و ستارههای بزرگ هالیوود مانند رایان گاسلینگ و اما استون در آن به ایفای نقش پرداختند.
«لا لا لند» مانند بسیاری از کارهای قبلی شزل، از وجود داستان و چشم اندازی بهره میبرد که فیلمهای قدیمی و موزیکال هالیوود، موسیقی، جاز و هنر را به یاد مخاطب میآورند. این فیلم توانست تحسینهای زیادی را دریافت کند و برندهی شش جایزهی اسکار شود و در راتن تومیتوز نیز امتیاز ۹۱ درصد را از آن خود نماید. بسیاری از منتقدان بر این باورند که «لا لا لند» جان تازهای به ژانر ماجراجویی بخشیده و شزل توانسته داستانی هیجانانگیز را به واسطهی نقش آفرینی بینظیر و قدرتمند بازیگرانش خلق نماید و تماشاگران را برای ساعاتی مسحور کند.
فیلمی که دیمین شزل را به یک ستاره تبدیل کرد، «ویپلش» نام داشت که در پاییز ۲۰۱۴ اکران شد و توانست کاری کند که بسیاری از منتقدین، شزل را تحسین نمایند. این فیلم که رابطهی جنجالی و خشونت آمیز بین یک نوازندهی مشتاق و معلم خوش اخلاقش را روایت میکند برندهی سه جایزهی اسکار شد و توانست جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای جی کی سیمونز به ارمغان بیاورد.
«ویپلش» که تنها با بودجهای معادل ۳ میلیون دلار ساخته شد ۵۰ میلیون دلار در باکس آفیس فروش داشت و یکی از آن دست فیلمهایی است که هر منتقدی که به تماشایش بنشیند وادار به تحسینش میشود. بهعلاوه «ویپلش» توانست در راتن تومیتوز نیز امتیازی معادل ۹۴ درصد را از آن خود کند و لذا در میان فیلمهایی که شزل در تولیدشان نقش داشته مقام اول را از آن خود نماید. بسیاری از منتقدین در رابطه با این فیلم بیان داشتهاند که این فیلم، فیلمی الهام بخش است که در آن تمامی عناصر به خوبی با هم جفت و جور شدهاند و گرچه این فیلم، دومین فیلمی است که به کارگردانی شزل ساخته شده اما فرصت خوبی را برای بازیگرانی نظیر جی.کی. سیمونز و مایلز تلر فراهم کرد تا خودی نشان دهند.
منبع: screenrant