هر شخصیت جالب تلویزیونی در طول یک سریال دچار نوعی تحول می‌شود. در حالی که گاهی اوقات، قهرمان به شخصیتی منفی تبدیل می‌شود اما بیشتر اوقات این شرور‌ها هستند که در جست‌وجوی رستگاری‌اند. تماشای مبارزه شخصیت ضدقهرمان در کنار نقش اصلی و نه علیه او، وقتی درست انجام شود، راضی‌کننده است.
ممکن است چند فصل طول بکشد تا یک آدم بد دچار چنین تغییر جدی شود اما این موضوع اغلب باعث باورپذیری این تحول می‌شود. هیچ کس یک شبه تغییر نمی‌کند، به‌خصوص کسانی که چیزهای زیادی را باید جبران کنند. چندین شخصیت تلویزیونی باورنکردنی وجود دارند که داستان‌های آن‌ها جذاب‌تر هستند، زیرا آن‌ها در ابتدا در جبهه غلطی مبارزه می‌کردند و سپس به سمت و سوی درستی رفتند.
کوئین میو
در طول فصل ۱ سریال پسران، برخی از اشارات حاکی از آن بود که میو به اندازه دیگر ساپ‌ها بد نیست. با این حال، اقدامات از کلمات مهم‌تر هستند و قصد او برای محافظت از دختری که برایش اهمیت دارد، به هیچ وجه او را از کارهای بد قبلی خود، تبرئه نمی‌کند.
کوئین میو در طول فصل دوم، درخشش بیشتری دارد و واضح است که او اجازه داده است تا هوملندر بتواند او را کنترل کند. اینکه آیا او خواهان تغییر و تحولی جدی است یا نه، هنوز مشخص نیست اما برای نجات استارلایت خود را در معرض خطری جدی قرار داد.
فاکسلیویا
وقتی فاکسلیویا با اولیویای واقعی عوض شد و پیتر را فریب داد تا با او رابطه برقرار کند، بعید به نظر می‌رسید که نظر مخاطبان درباره او عوض شود اما فاکسلیویا ثابت کرد که چنین نیست و با تغییر جدول زمانی در فرینج، او هم تغییر کرد.
می‌توان ادعا کرد که فاکسلیویا بر این نمایش سایه افکنده و به نوعی نقش اصلی آن است، زیرا اولیویا از نظر اخلاقی به اندازه خود فاکسلیویا، دارای خصوصیات دوگانه نبود. فاکسلیویا جالب و غیرقابل پیش‌بینی است و بینندگان او را هم به‌عنوان یک شرور و هم یک قهرمان مشاهده کرده‌اند.
مایکل
چیزی بیشتر از شرارت و شیطنت از یک شیطان انتظار نمی‌رود و مایکل دقیقا خود شیطان بود. او کاملا شوم بود و کل فصل اول جای خوب را با سوءاستفاده از کسانی که به او اعتماد داشتند سپری کرد.
با این حال، مایکل بهترین تحول شخصیتی را در کل سریال داشت و برای نجات خانواده‌اش، زندگی جاودانه خود را رها کرد. مایکل، قلب تپنده این سریال بود و او لیاقت پایان خوش خود را داشت، دقیقا مانند النور و دوستانش.
الکساندر ماهون
زمانی بود که ماهون یکی از شخصیت‌های بسیار منفور در فرار از زندان بود. کشتن یک نوجوان با خونسردی، غیرقابل بخشش است و او خیلی از این اقدامش ابراز پشیمانی نکرد اما ماهون جدا از آن‌چه دیده می‌شود، وجهه‌های دیگری در شخصیت خود دارد و از یک شخصیت منفور به یک شخصیت محبوب تبدیل شد.
ذات اخلاقی او بسيار قوی‌تر از آن است كه بينندگان در ابتدا تصور می‌كردند و وی برای تمام اعمال خود، دليلی داشت. وقتی به اوج ماجرا رسیدیم، دیدیم که ماهون در کنار مایکل ایستاد، هرچند که این کار او می‌توانست به قیمت جانش تمام شود. 
اودت لامار
همه‌ی بینندگان اودت را یک تهدید جدی محسوب می‌کردند. آگالکا یک نقطه عطف در داستان نانسی درو بود و خدمه درو چندین قسمت را صرف تلاش برای از بین بردن نفرین او نمودند اما اودت نشان می‌دهد که زنی مهربان در زیر پوسته این هیولا وجود دارد که قادر به عشق ورزیدن و فداکاری است.
رابطه عاشقانه او با بس، غیر منتظره بود و آن‌ها حتی به یکی از بهترین زوج‌های سریال نانسی درو تبدیل شدند. رشد شخصیت اودت و پیوند او با جورج، جنبه کاملا متفاوتی از روح حاکم بر شخصیت او در سریال را به نمایش گذاشت.
کاپیتان هوک
از آنجا که این سریال کاملا مربوط به رستگاری و تحول افراد است، شخصیت‌های زیادی در آن وجود دارند که می‌توانند در این لیست قرار بگیرند. با این حال، کاپیتان هوک بالاتر از همه آن‌ها و برجسته‌تر است. اما به هوک الهام بخشید تا فرد بهتری باشد و او مسیر رشد و تغییر را پیش گرفت.
او تصمیم گرفت که خوب باشد و در ازای آن انتظار هیچ چیز دیگری را نداشت که این موضوع برای دیگر شرورهای این سریال صدق نمی‌کند. هوک مدت‌ها در تاریکی و شرارت زندگی کرده بود و جنگ با آن، نبردی سخت بود. با این حال، او تبدیل‌ به یکی از فداکارترین افراد (اگر نگوییم فداکارترین) در طول سریال شد.
دیمن
دیمن سالواتوره محبوب‌ترین شخصیت سریال خاطرات خون‌آشام است. بینندگانی هستند که معتقدند دیمن لیاقت تحول و رستگاری را نداشت اما به هر حال این تغییر در سریال اتفاق افتاد. او در فصل ۱ خاطرات خون آشام بزرگ‌ترین شخصیت شرور بود و به صراحت گفت که هرج‌و‌مرج و ویرانی یکی از سرگرمی‌های دلخواه وی است.
عشق النا دیمن را به یک فرد بهتر تغییر داد و در حالی که در ابتدا به نظر می‌رسید او فقط برای جلب عشق النا تغییر موضع داده است اما حتی پس از رفتن النا هم در مسیر خوب و درست باقی ماند.
ست گکو
هر دو برادر گکو، با وجود اینکه شخصیت‌های اصلی فیلم از غروب تا طلوع هستند، کار خود را به‌عنوان کاراکترهای شرور آغاز کردند. آن‌ها فولرها را دزدیدند و با تهدید اسلحه نگه داشتند اما مشخص شد که ست به دنبال ارتقا وضعیت خانواده است.
ست در طول سه فصل سریال‌، خود را برای اهداف خیر فدا می‌کند و بهبود روابط او با کیت، قابل توجه است. او جرم و جنایت‌ را ترک نمی‌کند اما نسبت به فردی که در اول سریال بود، به طور کامل تغییر کرد.

با وجود کم بودن فصل‌های سریال (۲ فصل)، شخصیت ارتریا دست‌خوش تغییر و تحولات خارق‌العاده‌ای شد. او همیشه شخصی خشن بود اما در نهایت مشخص شد که مهربان‌ترین قلب سریال را دارد.
ارتریا از فردی خودخواه به شخصی تبدیل می‌شود که حاضر است به خاطر کسانی که روزگاری آن‌ها را دشمن می‌دانست، بمیرد. شخصیت و بهبود روابط او به تنهایی باعث شد این سریال ارزش تماشا داشته باشد و لغو ادامه مجموعه برای طرافداران ناامید‌کننده بود.
منبع: Screenrant



اواتار اخرین باد افزار کو؟
زوکو اونجا کشکه؟

source

توسط techkhabari